.....به نظر شما ایا این انتخاب یک انتخاب دافوسی بود ؟؟بر اساس اموزش های دافوس .یا ...
به عنوان یک ناظر بی طرف نکاتی را در باره کودتای انتخاباتی اخیر لازم به ذکر می دانم :
ضمن احترام کامل به شخص اقای احمدی نژاد و حامیان محترم ایشان :
۱. ماه ها پیش اقای یدالله جوانی دبیر سیاسی سپاه پاسداران در بولتن داخلی این ارگان به صراحت فرمودند که انقلاب سبز را در نطفه خفه خواهیم کرد .
۲. ماه ها پیش رئیس ناظرین شورای نگهبان در جمع ناظرین تعیین شده برای نظارت بر انتخاب رئیس جمهوری فرمودند :نباید اجازه دهید کسی که مخالف ولایت فقیه است !!! انتخاب شود (یعنی باید مراقب باشید فقط اقای احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید و لاغیر !!! عجب بی طرفی شگفت انگیزی . این اقا توجه نفرمودند که این بیانات پیش از همه زیرسئوال بردن خود شورای نگهبان است که نامزدی کسانی که صلاحیت ندارند را تایید می کند!!).
۳. پافشاری رئیس جمهور بر انتصاب اشخاص دارای پیشینه مشکوک به وزارت کشور(اقای کردان و نهایتا اقای محصولی ) و بحرانی که تابستان گذشته مجلس و کشور را درگیر کرد
۴. نقل و انتقلات بسیار وسیع و نامتعارف در مجموعه وزارت کشور ئو ستاد انتخابات
ایا به نظر شما اینها همه در کنار همه انچه اقای محتشمی پور امروز در کنفرانس مطبوعاتی خود مطرح کردند جای هیچ شبهه ای را برای تصمیم قاطع برگزارکنندگان و ناظران انتخابات در کنار بخشی از سپاه و بسیج مبنی بر ابقاء اقای احمدی نژاد به هر قیمتی حتی به جابجایی حدود ۱۰ میلیون رآی رقبا باقی می گذار د ؟
۵. چه کسی می تواند باور کند که مثلارای اقای کروبی در انتخابات رئیس جمهوری کمتر از رای ایشان در انتخابات مجلس در یک شهر باشد؟
۶.کودتاچیان به رغم همه برنامه ریزی های چند ماهه و حتی چندساله و هزینه کرد میلیاردها دلار از جیب ملت چنان عجولانه در اعلام نتایج عمل کردند که حتی مجال حفظ ظاهر و ارائه نسبت قابل قبول تری از اراء را نیافتند ...و البته دروغگو کم حافظه است ....
باردیگر تاکید می کنم که بحث ما در اینجا به هیچ روی زیر سوال بردن تصمیم رای دهندگان به شخص اقای احمدی نژاد نیست ...کما اینکه در همه انتخاب های گذشته چون امانت در اراء در کلیت ان رعایت شده است هیچگاه حامیان نامزدهای غیر منتخب اعتراض نمی کردند و حتی اقای ناطق نوری در سال ۷۶ به رقیب خود اقای خاتمی تبریک گفت به سبک یک دموکراسی اخلاقی . وای کاش این بار رای واقعی که پیروز ان اقای موسوی بود اعلام می شد و رقیب ایشان اقای احمدی نژاد به ایشان تبریک می گفت و به این ترتیب محبوبیتش دوچندان بلکه صد چندان می شد . یا ترتیبات انتخابات را چنان شفاف برگزار می کردندکه نتیجه اعلام شده به سود اقای احمدی نژاد واقعی می بود و انگاه اقای موسوی و اقای کروبی و اقای رضایی به جای اعتراض و ادعای تقلب گسترده در انتخابات به وی تبریک می گفتند.
مسئله اساسی این است که متاسفانه اغاز دخالت نظامیان از انتخابات مجلس هفتم و مهندسی انتخابات توسط انها باعث شده که از همان زمان عملا رای مردم کاملا تشریفاتی باشد و این نهاد نظامی تکلیف انتخابات را تعیین کند ولی این بار برخی مصدرنشینان با اصرار مردم را قانع کردند که حضور گسترده شما می تواند مانع برگزیده شدن نامزد بخشی از سپاهیان مداخله گر در سیاست باشد ...و مردم هم پذیرفتند و نتیجه ان هم این شد که دیدید یعنی مقابله تمام عیار و شگفت انگیز در برابر رای اکثریت مردم و اعلام رای اقای احمدی نژاد که در واقع حدود ۷ میلیون بوده به بیش از سه برابر !!!!!!!!!!!!!
احمدی نژاد مرا به موسوی علاقه مند کرد |
اعتماد- مهسا حکمت : اگرچه بسیاری ابراهیم نبوی را به عنوان یکی از چهره های شناخته شده طنزپردازان ایران می شناسند اما در این مجال با وی به عنوان مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور در سال های 61 تا 64 به گفت وگو نشستیم؛ گفت وگوی سیاسی که اگرچه گاهی گذری به طنز داشت اما کاملاً جدی بود. ابراهیم نبوی طنزپرداز و سیاسی نویس اصلاحات بیش از پنج سال است که در بلژیک زندگی می کند. بهانه این گفت وگو حملات متعدد فاطمه رجبی به میرحسین و علت حمایت نبوی از این نامزد انتخاباتی است. --- -آقای نبوی، شما ایرانی ساکن خارج از کشور هستید. بسیاری از نویسنده ها و سیاسی هایی که خارج از ایران زندگی می کنند انتخابات ریاست جمهوری را یا تحریم می کنند یا رای نمی دهند و اگر هم رای بدهند، توضیحی در رابطه با آن نمی دهند. چرا شما از انتخابات دفاع می کنید؟ من به دلیل برخی شرایط ناگواری که برایم پیش آمد، مجبورم چندی در بیرون از ایران زندگی کنم. این تغییر مکان جغرافیایی به معنی تغییر مختصات فکری و سیاسی من نیست. مخاطب من در داخل ایران زندگی می کند و برای من نظرات و افکار عمومی ایرانیان خارج از کشور ارزش تعیین کننده ندارد. من در حقیقت فقط به لحاظ فیزیکی در فرنگ زندگی می کنم. از طرف دیگر یادتان باشد که من و کسانی مثل من، ایرانیانی هستیم که به دلیل مشکلات نه چندان قانونی و به دلیل برخی موارد در بیرون هستیم. ما در فرصت مناسب برمی گردیم. من نیامدم که بمانم، البته تجربه خوبی در اروپا پیدا کردم، ولی قصد ادامه زندگی در اینجا را ندارم. من می خواهم برگردم و به زندگی و کار در ایران ادامه بدهم، به همین دلیل مثل کسی که در ایران زندگی می کند در مورد انتخابات فکر می کنم. -شما فکر می کنید اگر فضا عوض شود و اصلاح طلبان به قدرت برگردند به ایران بازمی گردید؟ من حتی اگر اصلاح طلبان به قدرت باز نگردند هم به ایران برمی گردم. ظاهراً دادگاه برای تیرماه مرا احضار کرده است و من قصد ندارم قاضی عزیزم را معطل بگذارم. اما اگر اصلاح طلبان به قدرت برگردند با خوشحالی بیشتری باز خواهم گشت. من البته یکی از مهم ترین مسائل زندگی ام بازگشت به ایران و بازگشت اصلاح طلبی و میانه روی به کشور و قوه مجریه است، اما اینها الزاماً یکی نیستند، یعنی من در هر حال برمی گردم، حتی اگر اصلاح طلبان پیروز نشوند. در هر حال از اصلاح طلبان حمایت می کنم. -فکر می کنید اصلاح طلبان شانسی برای بازگشت دارند؟ من تقریباً تردیدی ندارم که اصلاح طلبان با قدرت بازخواهند گشت. این بیش از اینکه به تلاش اصلاح طلبان مربوط باشد، به ناکارآمدی دولت نهم مربوط است. از نظر من دولت نهم و جناب آقای احمدی نژاد شرایط کامل یک بازنده انتخاباتی را دارند. مطمئنم ایشان وارد هر میدان مسابقه یی بشوند، خواهند باخت. مهم نیست مسابقه کشتی باشد یا مسابقه فوتبال عربستان. یعنی بعید می دانم مردم، اصلاح طلبان، میانه روها و اصولگرایان و حتی اعضای هیات دولت نهم هم به آقای احمدی نژاد رای بدهند. از طرف دیگر اصلاح طلبان هم شرایط خوبی دارند. آقای موسوی مثل فارست گامپ گچ پایش باز شده است و دارد تندتند می دود، و دیگر هر چه فریاد می زنی هم توقف نمی کند. از سوی دیگر آقای کروبی هم با یک تیم قوی آمده. من واقعاً اگر مصلحت نمی دانستم که باید به موسوی رای بدهم و جنبه های کاریزماتیک او را در پیروزی موثر نمی دانستم، تردیدی از حمایت از کروبی که در کنارش کرباسچی، عبدی، ابطحی و مهاجرانی هستند، نمی کردم. از طرفی خاتمی نیز زیبا و درست بازی کرد. اینها نشانه درس گرفتن از شکست های قبلی است. از نظر من اصلاح طلبان برنده انتخابات هستند و در روزهای آینده این پیروزی را پررنگ تر احساس خواهیم کرد. -اصلاح طلبان دو نگرانی دارند؛ یکی به اجماع نرسیدن دو کاندیدای انتخابات و تقسیم شدن رای ها و دیگری داغ نبودن تنور انتخابات در میان مردم کوچه و بازار. راجع به سرد بودن فضای انتخابات می توان به یادداشت سیدمحمدعلی ابطحی نیز اشاره کرد. به نظر من اصلاح طلبان وضع خوبی دارند؛ یک گروه آنها که به لحاظ جنس سیاسی، اقتصادی و نوع پایگاه اجتماعی متفاوت هستند، پشت سر کروبی اند و این خوب است. گروهی دیگر که فعلاً اکثریت دارند، یعنی طبقه متوسط شهرنشین، و احزاب اصلاح طلب مثل مشارکت و مجمع و مجاهدین انقلاب پشت سر میرحسین موسوی هستند. این دو دارند کار می کنند و رفتارشان با قبل فرق می کند. مهم این است که این دو اولاً تلویحاً پذیرفته اند که با همدیگر درگیر نشوند و ثانیاً این دو رای همدیگر را نمی برند و نمی خورند. پایگاه و نقطه هدف این دو متفاوت است. طبیعی است که لزومی به اجماع اولیه نیست. در ماه فروردین، روز بیست و دوم اگر کروبی یا موسوی یکی شان کنار بکشد، انگار همه بازی را بدهند به طرف مقابل، الان به هیچ وجه کروبی یا موسوی نباید کنار بروند. حتی آقای خاتمی هم از نظر من اشتباه کرد که تا پایان فروردین نماند. نباید یک هدف مشخص را جلوی توپخانه راست ها گذاشت. الان کروبی رای بسیاری از سنتی ها، روستاها و مناطق خاصی از کشور را می گیرد. آقای موسوی هم رای بسیاری از نیروهای مذهبی اصولگرا را می گیرد. معلوم است که یک جانبازی که دوستش خودش را به خاطر زندگی ناگواری آتش زده است، به میرحسین رای می دهد. برای خیلی ها فرق میرحسین و جناب احمدی نژاد در اقتصاد و سیاست خارجی فقط این است که میرحسین چپ است، ولی موفق بود، آقای احمدی نژاد هم چپ است ولی ناموفق بود. میرحسین در شرایط بد، کشور را نسبتاً خوب اداره کرد، آقای احمدی نژاد با همه امکانات نتوانست کشور را اداره کند. از طرف دیگر من فکر می کنم دماسنج آقای ابطحی مثل ساعت آقای کروبی احتمالاً کار نمی کند. شور و حالی که در میان مردم است تقریباً بی سابقه است. منتها این اصلاح طلبان هستند که چون از دور دست شان بر آتش است فکر می کنند تنور سرد است. صدای جلز و ولزش از آقای کلهر و خانم رجبی می رسد، کجای قضیه سرد است؟ داستان این است که اصولگرایان نمی دانند چه کنند و در آن طرف هیچ شور و شوق و نشاطی وجود ندارد. -آقای نبوی، ظاهراً از سال 61 تا 64 که دوره نخست وزیری میرحسین است، شما مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور بودید. به ذهن این گونه خطور می شود که وجود شما در این سمت باعث حمایت تان از میرحسین شده است. البته که درست نیست. من دلبستگی خاصی به گذشته شغلی خودم ندارم و حتی از آن دفاع هم نمی کنم. دورانی بود که همه ما به شکلی داریم سعی می کنیم تغییرش بدهیم، اما معنای این حرف می تواند این باشد که من می دانم در آن روزها چه خبر بود و سیستم حکومتی چگونه اداره می شد. من آقای موسوی و شیوه کار ایشان را می شناسم. اما اگر به گذشته برگردم دوستی من با محسن مخملباف که ایشان مورد حمایت مهندس موسوی بود و اینکه من از سال 1365 تا سال 1368 با سینمایی کار می کردم که با واسطه یا بی واسطه تحت حمایت موسوی بود در این تصمیمات نقش دارد، البته مهم ترین دلیل علاقه من به آقای موسوی یا حتی کروبی یا حتی قالیباف، جناب آقای احمدی نژاد است که من را به آقای موسوی علاقه مند می کند. -به نظر شما آقای موسوی که شما در 20 سال پیش می شناختید به موسوی امروز چه مقدار شبیه است؟ به همان اندازه که آقای کروبی و آقای خاتمی و آقای معین یا آقای عبدالله نوری یا آقای منتظری یا محسن مخملباف یا آقای ابراهیم نبوی شبیه گذشته هستند، یعنی در واقع هیچ شباهتی به لحاظ بسیاری از باورها ندارد، اما چرا، شباهت هایی وجود دارد، معمولاً گذشت زمان چیزهایی را حفظ می کند و چیزهایی را تغییر می دهد. من از موسوی به خاطر آنچه بود، حمایت نمی کنم. آخرین باری که من آقای موسوی را در ایران دیدم، چهار ماه قبل از خروجم از ایران بود، یعنی پنج سال و نیم قبل؛ همان زمانی که آقای هاشمی را دیدم و خیلی های دیگر را. خیلی از افراد می گویند میرحسین مدت ها نبود، و در جریان نیست، داستان دوستی است که هر گاه مسافرت می رفت، به من می گفت؛ «کجایی؟ مدتی است نمی بینمت،» در حالی که ما جایی نرفته بودیم، خودش رفته بود. میرحسین در همین کشور زندگی می کرد و ما نمی دیدیمش، ولی او در جریان همه چیز بود، همان طور که وقتی آقای خاتمی از کتابخانه ملی وارد دفتر ریاست جمهوری شد، در جریان همه چیز بود. -زمان نخست وزیری میرحسین دوران بگیر و ببند جوانان بود. دست های زیادی رنگ شد، موهای زیادی کوتاه شد و... میرحسین در آن زمان سکوت کرد و هیچ نگفت. حال ایشان می گویند گشت ارشاد را جمع می کنند. با توجه به اینکه شما مسوول دفتر سیاسی وزارت کشور بودید شاید اطلاع داشته باشید که این رفتار آقای میرحسین جزء تغییرات شان محسوب می شود یا اعتقاد دارید در آن زمان هم با آن رفتارها مخالف بودند؟ تندروی علیه جوانان یا جامعه در دهه 60 حاصل اندیشه میرحسین موسوی نبود. این تندروی به عنوان یک خصلت انقلابی در جامعه وجود داشت و اتفاقاً وجه غالب جامعه بود. اینکه این انقلابیون چرا در آن روزها انقلابی بودند و رفتارهای خشونت آمیز می کردند، البته نه جای دفاع دارد و نه اگر هم جای دفاع داشته باشد من حاضرم از آن دفاع کنم، اما طبیعی است که در یک جامعه انقلابی یکی بزند، یکی بکشد، یکی ترور کند، یکی اعدام کند، چیزی که طبیعی نیست این است که جامعه انقلابی پس از ته نشین شدن و آرامش افرادش اصلاح بشوند و بگویند که قصد مبارزه با خشونت دارند و عذر بخواهند و خودشان را درست کنند و اصولاً جریان اصلاح همین است. جریان انقلابیگری یک جریان عمومی در سال های دهه 60 بود، چه در میان روشنفکران، چه مذهبی ها، چه مدافعان حکومت و چه مخالفان آن، چیزی که امروز وجود دارد این است که آدمی مثل من قبول می کند در گذشته اشتباهاتی بوده و می خواهد خودش را اصلاح کند، و دوستانی مثل آقای احمدی نژاد و خانم فاطمه رجبی تازه فیل شان یاد سال 1360 کرده است و می خواهند به انقلابیگری برگردند. دولت موسوی که دولت خشونت علیه جامعه نبود. دولت موسوی دولتی بود که جامعه ایران را در شرایط جنگی اداره می کرد. این دولت با تمام قدرت در کار اداره کشور بود. جریان طرفدار خشونت در آن روزها جریان راستگرایی بود که در سیستم قضایی حضور داشت و کاری هم به دولت نداشت. پدران خشونت آن روزها همین دوستانی هستند که امروز دارند جریان راست را اداره می کنند. -به نظر شما فاطمه رجبی و کسانی که امروز از موسوی انتقاد می کنند امتداد همان جریان راست دهه 60 هستند؟ بگذارید نکته یی را روشن کنیم. خانم رجبی در میان دوستان شان تنها کسی است که به موسوی حمله کرده است، البته این موضوع ربطی به موسوی ندارد، یادتان باشد که خانم رجبی به هر کسی که به رئیس همسرش انتقاد کند، حمله می کند، فرقی نمی کند این آدم خاتمی باشد یا هاشمی یا حتی برادر خودش. خانم رجبی به شخص محترمی مثل خاتمی اهانت های ناگواری کرد. ایشان جایی برای شرم باقی نگذاشت و زشت ترین الفاظ را برای محترم ترین افراد به کار برد. ایشان و دوستان شان حرمت هایی را شکستند که جامعه ایران به آن نیاز دارد. ما به محترم بودن مرجعیت نیاز داریم. جامعه ایران 400 سال افتخارش این بود که اگر کسی به هر دلیل مظلوم باشد و بخواهد ملجا و پناهی بیابد، می تواند به خانه یکی از مراجع برود و کسی حق ندارد وارد آن خانه شود. خانم رجبی و کسانی مثل آقای احمدی نژاد و دوستان شان حرمت مرجعیت و احترام بزرگان را از بین بردند. آنها سال ها است که مراجع، روحانیون، بزرگان، شیوخ و اقطاب را بی حرمت کردند. هیچ پادشاهی نتوانست تا این حد بر اقطاب معنوی ایران بی حرمتی کند. این دوستان با آقای جوادی آملی و آقای منتظری و با بسیاری از بزرگان آن کردند که هیچ کس شهامت نداشت بکند، و این را نه از سر دانایی که از سر قدرتخواهی کردند. خانم رجبی یک مقاله نوشته است که به قول خود ایشان سه وزارتخانه در زمان خاتمی ایشان را محروم کردند. چنان از آن سه مقاله و فشارهای دوران خاتمی حرف می زندکه استالین از محاصره روسیه توسط آلمان ها حرف نمی زد، ایشان و دوستان شان در دهه 60 هم برای مراجع حرمت نگذاشتند. آقای مهدی نصیری که با یک واسطه به آقای احمدی نژاد مربوط می شود، رک و راست به یکی از بزرگ ترین مجتهدین زمان مان گفت «رمال»، این خانم ها و آقایان،آقای منتظری و سایر بزرگان را مورد اهانت قرار دادند، نه به خاطر اینکه با خرافات مخالف بودند، فقط به خاطر قدرت. اگر آقای احمدی نژاد نبود، آقای الهام باید ماه ها دنبال کار می گشت تا به عنوان معلم حق التدریسی درس بدهد یا خانم رجبی باید مثلاً تایپیست فلان موسسه قرض الحسنه می شد. معلوم است که وقتی این افراد موقعیتی پیدا می کنند، روحانی که هیچ، خدا را هم حاضرند زیر دست و پا له کنند. گروهی که آبادگران را تشکیل می دهند و آنان که در لویزان از بچه های تحکیم انشعاب کردند و بعداً با جریان راست رفتند منشاء مهم ترین خشونت های کشورند. الان هم می خواهند ایران را برگردانند به روزهایی که ما از آنها می گریزیم، نه ما، که همه عقلای قوم از آن می گریزند. انقلاب ایران یک دوران گذار بود برای رسیدن به یک حکومت که این حکومت باید تبدیل به کشوری نمونه و مناسب برای زندگی مردم شود، اصلاح مهم ترین کار برای این کشور است. -شما بارها و بارها نسبت به یادداشت های خانم رجبی واکنش نشان دادید. تصور شما این است که خانم رجبی نماد یک جریان است یا نه؟ من یادداشت های زیادی درباره خانم رجبی نوشتم، و به همین دلیل فکر کنم شاید از آقای الهام بهتر ایشان را می شناسم، به نظر من ایشان در جهان اسلام یک پدیده است، یک زن که از مهم ترین مردان قدرتمند کشور انتقاد می کند، البته کاش ایشان بعد از انتقادات شان از مخالفان دولت این همه سفر حج نمی رفتند و بیشتر تهران می ماندند، یا کتاب شان توسط دولت و با کمک مالی دولت چاپ نمی شد، چون حتی در غیراین صورت هم کتاب ایشان خریدار داشت. مشکل این است که وقتی شما به عنوان یک فداکار یا ایثارگر شناخته می شوید، مردم انتظار دارند حداقل یک رنجی هم بکشید، نه اینکه فداکار و ایثارگر باشید و دائماً هم مردم را کتک بزنید. با همه این احوال من وجود خانم رجبی را برای شرایط فعلی کشور بسیار مغتنم می دانم، به خصوص اینکه ایشان اگر به عنوان مدافع آقای احمدی نژاد در صحنه حضور داشته باشند، این یک گام بزرگ برای پیروزی آقای موسوی خواهد بود. -شنیده می شود فلاحیان، مسیح مهاجری، احمد توکلی و بسیاری از کسانی که تفکرات جناح راست را نمایندگی می کنند حال به طور تلویحی از موسوی حمایت می کنند. علت را در چه می بینید؟ علتش کاملاً طبیعی است، اگر جز این باشد باید در صداقت شان شک کرد. اصولاً احمدی نژاد دو نظریه مهم دارد؛ یکی نظریه تقدم عدالت برای حمایت از گروه های تهیدست، دوم تقدم استقلال کشور به عنوان یک شخصیت ضدامریکایی- یا با زبان کلانتری- ضداستکباری. این دو ویژگی خصائلی هستند که اکثر رای دهندگان و نیروهای سیاسی به آنها توجه می کنند، وگرنه کسی به خاطر اینکه ایشان دائم السفر هستند یا کاپشن می پوشند که طرفدار ایشان نیست. حالا مشکل اصولگرایان حامی جناب آقای احمدی نژاد این است که اتفاقاً آقای موسوی هم همین شعارها را می دهد، با این تفاوت که آقای موسوی در هشت سالی که این شعارها را می داد، بدون داشتن امکانات و پول نفت و در شرایط جنگی نسبتاً موفق بود، اما آقای احمدی نژاد با داشتن 300 میلیارد دلار پول و داشتن اختیارات هر سه قوه و کابینه یکدست ناموفق بود. آقای احمدی نژاد اگر یک دهم بودجه مصرفی را به آقای موسوی می داد ایشان می توانست تمام وعده های رئیس جمهور را کنترات و آنها را عملی کند. اصولگرایان راستگو و کسانی که به اصول انقلاب اعتقاد دارند، طبیعی است که باید از میان دو آدمی که دو وعده شبیه به هم می دهند، آن یکی را انتخاب کنند که عرضه دارد، و طبیعی است که موسوی آدم باعرضه یی است. البته موسوی چیزهای دیگری هم دارد؛ آدمی است که تیم دارد، خردمند است، اهل فرهنگ است، نگاهش به جهان نگاه محترمانه یی است، منزلت ایران را حفظ کرده و می کند و از همه مهم تر اینکه آقای موسوی تنها کسی است که می تواند ما را از دست این اشتباهات آقای احمدی نژاد نجات دهد. -منظور شما این است که از نظر آنان احمدی نژاد و میرحسین موسوی یک جور فکر می کنند؟ نه، منظورم این است که آقای موسوی و احمدی نژاد در دو مورد نزدیک به هم فکر می کنند؛ یکی شان می تواند فکرش را عملی کند، آن یکی نمی تواند، به همین دلیل آنها طرفدارش هستند. البته گفتم موسوی به آزادی، فرهنگ و خیلی چیزهای دیگر اعتقاد دارد که آقای احمدی نژاد ندارد. البته این هم به قول بنیامین «بمونه» که آقای احمدی نژاد می خواهد ادای دولت موسوی را دربیاورد، ولی موسوی خودش است. -گفته می شود کروبی هویتش بیش از موسوی به اصلاحات نزدیک است و موسوی را نماینده مطالبات اصلاح طلبان نمی دانند. ببینید، من تا دو ماه قبل برایم اهمیتی نداشت که آقای کروبی چه می کند، نه تندی هایش برایم معقول و مقبول بود و نه حتی برخوردهای تشکیلاتی و برنامه های موثرش در این چهار سال را دنبال می کردم. اصلاً ایشان در نقطه کور ذهن و چشم من بود، اما در دو ماه گذشته انتخاب آقای کرباسچی، و جذب افرادی مثل مهاجرانی، عباس عبدی و ابطحی به سوی ایشان به من نشان می دهد ما با یک کروبی سروکار داریم که عاقل، اهل خرد و سیاست و شجاع است و به فکر به دست گرفتن قدرت و اداره آن است. اینها نشانه های خوبی است، شاید اگر هر کسی جز میرحسین موسوی بود، و اگر خاتمی آن بیانیه انصراف را نمی داد من با دل و جان برای آقای کروبی کار و تلاش می کردم ایشان موفق شود، در حال حاضر هم ایشان را مقتدر می بینم، منتها از نظر من این آقای موسوی است که حاصل عمل تشکیلاتی اصلاح طلبان است، یعنی عمل ائتلاف، انصراف، حمایت گروه ها، اجماع تشکل ها برای انتخاب او شکل گرفته، و این برای من اهمیت دارد. من معتقدم باید نظم سیاسی داشته باشیم. اگر قرار است خاتمی به نفع موسوی انصراف بدهد، من به عنوان حامی خاتمی از موسوی حمایت خواهم کرد. البته ممکن است فکر کنید این یک تبعیت کورکورانه است، اما چنین نیست، این نظم سیاسی است؛ چیزی که سال ها نداشتیم. از طرف دیگر از نظر من آقای موسوی برای پیروزی در مقابل آقای احمدی نژاد شانس بیشتری دارد. موسوی شخصیتی کاریزماتیک است و حتی می خواهم بگویم دور بودنش از قدرت خود یک عامل موثر است. یادتان باشد چه در مورد خاتمی، یا احمدی نژاد مردم افراد بیرون قدرت را به افراد درون قدرت ترجیح دادند. من شانس موسوی را بیشتر می دانم. البته بخشی از علاقه من هم به رویکردهای هنری او برمی گردد. من شاهد این بوده ام که شخص موسوی بارها از هنرمندان مغضوب و مظلوم دفاع کرد. البته من در چند نوشته ام گفته ام و تصریح کرد ه ام که ما برای پیروزی اصلاحات آمدیم. من هرگز برخلاف دور قبل علیه نامزدهای دیگر اصلاح طلب چیزی نخواهم نوشت و از موسوی حمایت می کنم، اما اگر ببینم آقای کروبی دو هفته قبل از انتخابات موفق شده است موجی بزرگ ایجاد یا کابینه یی عالی معرفی کند یا موسوی رفتاری ناشایست بکند طبیعی است که در روزهای آخر هم به طرف کروبی خواهم رفت و هم از موسوی خواهم خواست برای کمک به اصلاحات به نفع کروبی کنار برود یا برعکس. اما در هر حال به هیچ کدام از این دو بزرگوار توصیه نمی کنم که تا دو هفته قبل از انتخابات کنار بروند. -در این دوره نسبت به دوره قبل بحث تحریم انتخابات به صورت جدی مطرح نشده است، فکر می کنید چرا کسانی که در دوره قبل تحریم کردند حال سکوت کرده اند؟ شما در هر جایی باشید لازم است روزنامه یی در دست بگیرید، یا تلویزیون روشن کنید، یا پای اینترنت بروید، یا میدان تره بار بروید و گوجه فرنگی و پیاز بخرید، یا خانه اجاره کنید یا هر کاری بکنید، متوجه حضور جناب آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور خواهید شد و طبیعتاً همه می دانند که حضور ایشان حاصل تحریم انتخابات توسط برخی از گروه های اجتماعی یا صنفی است، طبیعی است که مردم نخواهند چنین حوادثی دیگر تکرار شود. به نظر من تحریم انتخابات دیگر معنی ندارد. تحریم کنندگان می گفتند ما می خواهیم تحریم کنیم تا حکومت مشروعیتش را از دست بدهد، و واقعاً هم دفعه قبل نیمی از مردم در انتخابات رای ندادند. چهار سال تحریم کنندگان وقت داشتند که مشروعیت نداشتن جمهوری اسلامی را اثبات کنند، الان هیچ کدام از آنها پیدایشان نیست. گروهی هم می گفتند ما رای نمی دهیم تا اوضاع آنقدر بد بشود، آنقدر بد بشود، آنقدر بد بشود... که خارجی ها حمله کنند و.... وقتی پای حمله امریکا به میان آمد، حتی بسیاری از آن تحریم کنندگان هم حاضر نبودند در بدترین شرایط کوچک ترین لطمه یی به کشورمان بخورد. خودشان می گفتند اگر جنگ بشود می رویم ایران و جان می دهیم، در حالی که قبل از آن می توانستند فقط یک رای بدهند تا چنین مشکلاتی ایجاد نشود. البته عمده ترین جریان تحریم مربوط به کسانی است که بیرون ایران زندگی می کنند و قصد بازگشت به ایران ندارند، ولی به هر نحو نزد دوستان و فامیل و آشنا به عنوان فعال سیاسی یا مفعول تشکیلاتی شناخته شده اند. خیلی از این افراد تحریم می کردند چون واقعاً برایشان فرقی نمی کرد هاشمی رئیس جمهور باشد یا احمدی نژاد. طبیعی است، چون وقتی شما در نیویورک زندگی می کنید یا در پاریس و قصد بازگشت هم ندارید خیلی اوقات حتی به نفع تان است کسی سر کار بیاید که اوضاع بدتر بشود. وقتی کسی معتقد است کسی بیاید که مردم بیشتر اذیت بشوند، می خواهد مشکل شخصی خودش را حل کند و برایش اهمیتی ندارد که 70 میلیون نفر چه بدبختی بکشند. این جریان تحریم هم به نظر من تا حد زیادی به خاطر رفتن بوش و جریان تند ضدایرانی و آمدن آقای اوباما کمرنگ شده است. به نظرم تحریم انتخابات دیگر دلیل بین المللی یا اجتماعی و سیاسی ندارد، و بیشتر یک بازی شخصی برای برخی نیروهای سیاسی است که دچار بیماری بی مسوولیتی سیاسی هستند. -فکر می کنید یک موج قدرتمند اجتماعی ایجاد خواهد شد که بتواند انتخاباتی حماسی برای اصلاح طلبان برگزار شود، همانند دوم خرداد 76؟ تقریباً یقین دارم این اتفاق خواهد افتاد و برای وقوع آن تلاش می کنم. می گویند یک رودخانه هرگز تکرار نمی شود، به نظر من دوم خرداد قبلاً رخ داد و تمام شد. یک خاطره زیبا است که دوستش داریم، نباید منتظر تکرارش باشیم، اما به نظرم حضور مردم ایران برای نجات کشور از بحران بی کفایتی و بی لیاقتی و خطر ملی چیزی است که رخ خواهد داد و همه باید کمک کنیم تا به زیباترین شکل این اتفاق بیفتد. |
نباید وسیله حکومتی مستبد شویم
دبیرکل حزب ملت ایران در مصاحبه با روز: - چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 [2009.04.22]
امیدمعماریان
خسروسیف دبیرکل حزب ملت ایران نظریات خود را درخصوص انتخابات ریاست جمهوری با روز مطرح کرده است. وی از جمله افرادی است که تحریم انتخابات را در دستور کار خود قرار داده اند. وی دلایل خود در خصوص این تصمیم تشریح کرده است. این گفت و گو را می خوانید.
نظرشما در مورد انتخابات چیست؟
ما در حزب ملت ایران از سال ۱۳۵۸ در انتخابات شرکت نکردیم و شرایط خود را برای شرکت در یک انتخابات آزاد اعلام کردیم. نظرخود را همچنین در خصوص انتخابات امسال نیز در فروردین ۸۸ اعلام کردیم. بر آن اساس برای انتخابات آزاد یک مبنای سالم در نظر داریم که در آن احزاب و روزنامه ها و فعالان سیاسی آزاد باشند. ما در ایران این شرایط را نداریم. ازطرف دیگر قانون اساسی موجود مانع از انتخابات آزاد است. نظارت بر انتخابات هم اکنون تبدیل به دخالت در انتخابات شده است. کار شورای نگهبان غیرقانونی است. تمام مجالسی که تشکیل شده از نظر ما اعتبار قانونی ندارد.
با توجه به وضعیت ساختار سیاسی در ایران عملا حضور احزاب در انتخابات معنی پیدا می کند. شما به عنوان حزبی که سی سال در انتخابات شرکت نکردید دستاورد خود را چه می دانید؟ جای شما کجاست؟
کسانی که در انتخابات شرکت می کنند به تلاش حکومت برای به دست آوردن یک مشروعیت جهانی کمک می کنند. ما نباید وسیله یک حکومت مستبدی بشویم که گزینه اش در مورد انتخابات ریاست جمهوری از پیش مشخص است.
شما قائل نیستید که رای مردم عملا می تواند تغییر ایجاد کند؟ به عنوان مثال شما رییس جمهوری مثل آقای خاتمی را همانند آقای احمدی نژاد می دانید؟
شرکت و رای دادن به این انتخاباتی که می خواهد برگزار شود یعنی رای به کاندیداهای شورای نگهبان. اگر رای بدهیم یعنی همه کارهای خلاف اینها چه در گذشته و چه در آینده را تایید کرده ایم. آقای خاتمی بیست میلیون رای داشت ولی هیچ گامی برنداشت. در آخرین سخنرانی خودش هم در دانشگاه تهران گفت که من برای نجات نظام آمده ام. اگر وجهه ایران در سطح بین المللی بهبود پیدا کرد از نقطه نظر خود نظام بوده است. ببنید حادثه ۱۸ تیر درزمان آقای خاتمی اتفاق افتاد. خود ما زندانی های زمان آقای خاتمی هستیم. ایشان در این موارد چه کار کردند؟ آیا به شعارهای خودش عمل کرد؟ اینها فقط در داخل خود با هم رقابت می کنند. اما با هم هیچ فرقی نمی کنند. چه آقای موسوی باشد، چه خاتمی و چه احمدی نژاد. ما می گوییم قانون اساسی پرنقص است و باید عوض شود.
اصلاح طلبان معتقدند آدم سیاسی که در قدرت نباشد نمی تواند تغییر ایجاد کند. مثلا آقای کروبی در بیانیه اخیرشان از برخی تغییرات در قانون اساسی صحبت کرده اند. اما باید به هرحال حضور پیدا کنند تا بتوانند تغییر ایجاد کنند.
ولی همین آقای کروبی رییس مجلس بودند و در موقعی که لایحه ای در مجلس می خواست تصویب شود به خاطر دخالت رهبر ایشان گفتند که حکم رهبر حکم حکومتی است. ایشان چه چیزی را می خواهند اصلاح کنند ومن چگونه باید به او اعتماد داشته باشم؟
آنها معتقدند تغییرات، یک شبه ممکن نیست.
ما هم نمی گوییم یک شبه. سی سال از انقلاب گذشته است. تمام اینهایی که در داخل نظام ادعای اتحاد می کنند آیا وقتی در قدرت بوده اند برای تغییر اقدام کرده اند؟ حالا که از قدرت خارج هستند این حرفها را می زنند. از کجا معلوم که وقتی قدرت کسب کردند به عهد خود وفا کنند.
دستاورد سی سال تحریم شما چه بوده است؟
عدم تایید تمام خلاف هایی که در این سی سال انجام شده است. مملکت نابودشده است. ایران الان در مرز تجزیه قرار گرفته است. هر چه قدراینها به خلاف کاری های خود ادامه بدهند وضعیت کشور بدتر می شود. آیا شما در زمینه سیاست خارجی فکر می کنید سیاست عاقلانه ای است.
درست. اما عده ای معتقدند با بیرون نشستن هم تغییری ایجاد نمی شود. می شود؟
بیرون نشستن نیست. ما حرفمان را می زنیم و هزینه اش را می دهیم. این قانون اساسی متعلق به سه دهه پیش است. نسل امروز حق رای ونظر دارد. آیا آقایان اجازه می دهند مردم در خصوص حقوق شهروندی شان اظهار نظر کنند؟ ما همیشه گفته ایم که انتخابات یک نمایش است. و کسی را که می خواهند قبلا تعیین می کنند و هر کسی را بخواهند از صندوق رای بیرون می آورند. چیزی که در قبل از انقلاب هم وجود داشت. شرایط انتخابات اگر تغییر نکند، ما انتخابات را آزاد نمی دانیم. در صورتی که دانشجویان و کارگران را به صرف خواسته های صنفی شان به زندان می اندازند شرایط خوبی نیست. وقتی به شما اجازه نمی دهند در روزنامه چیزی که مورد نظرتان است را بنویسید و روزنامه ها را توقیف می کنند و زندان ها را پر می کنند وبه یکه تازی شان ادامه می دهند، انتخابات آزاد نیست.
اگر فعالان سیاسی از مشارکت بپرهیزند به بهبود وضعیت دانشجویان و کارگران و روزنامه نگاران کمک می کند؟
ما در این خلاف شرکت نمی کنیم. انتخابات انتصاب است. ما شرایط شرکت در انتخابات را مطرح کرده ایم و گفته ایم که این انتخابات آزاد نیست و نباید مجلس آرای یک گروه صد نفره شد. مردم اصلا هیچ هستند در این میان. ما موقعی که آقای خاتمی ۲۰ میلیون و۲۳ میلیون رای آورد در انتخابات شرکت نکردیم. چون سناریو را جوری درست کردند که مردم به صحنه بیایند. در مقابلش آقای ناطق نوری را قرار دادند که جناح راست حمایت می کرد. مردم برای آنکه به آنها دهن کجی کنند به آقای خاتمی رای دادند. حتما مقاله آقای سحابی با عنوان "نه بزرگ" را درمجله ایران فردا خوانده اید و یادتان است. مردم به آقایان نه گفتند وگرنه کسی آقای خاتمی را نمی شناخت. گفتیم اگر آقای خاتمی به شعارهای خود عمل کنند ما به ایشان رای می دهیم. اما ایشان به شعارهایش عمل کرد. سی سال مملکت ما با این درآمد سرشارعقب رفته است. چطوربا این وضعیت می توان جلو رفت؟
تجاوزها به حقوق انسان : دانشگاه ها و زندانها صحنه های مقاومت دانشجویان: |
* اجرای طرح یورش به دانشگاهها و سرکوب دانشجویان با مقاومت دانشجویان در دانشگاه و زندانها روبرو است:
* روزنامه نگاران دانشجو قربانیان سیاست ایجاد خفقان:
* اعتراض ها به سرکوبگریهای رژیم مافیاهای نظامی – مالی :
* دستگیری و اعدام و خودکشی
* فشارها بر طبقه کارگر روز افزونند:
* بردن دراویش گنابادی به «دادگاه انقلاب» و درگیریهای مردم با قوای سرکوب:
|
| |||
|
|
|
میرحسین : جنگ خاتمه یافته و اقتصاد جنگی نیز خاتمه پیدا کرده | |||||
کلمه: میرحسین موسوی شامگاه پنج شنبه با جمعی از تولیدگران دیدار کرد و مخاطب تولیدگرانی بود که به بیان دغدغه های خود درباره اقتصاد ملی و فضای کسب و کار پرداختند. جنگ خاتمه یافته و اقتصاد جنگی نیز خاتمه یافته است. این نخستین جمله ای بود که موسوی سخنان خود را در جمع تولیدگران و اقتصاددانان کشور با آن آغاز کرد. موسوی که به طور مکرر مورد تشویق تولیدگران قرار می گرفت، خطوط اصلی برنامه اقتصادی خود را بالندگی تولید، شکوفایی کارآفرینی و ثبات و پیشرفت خواند و افزود: منابع کشور باید به گونه ای تخصیص یابد که زمینه رشد کشور فراهم شود. موسوی در جمع متخصصان اقتصاد و صنعت کشور، روش سخنرانی های سنتی و احساساتی را کنار گذاشت، تا دیدگاه های اقتصادی خود را در قالب گزاره هایی تخصصی و شفاف که همزمان در یک برنامه پاور پوینت نمایش داده می شد، ارائه کند. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مقدمه سخنان خود به سفر اخیر خود و دیدار با مردم استان خوزستان اشاره کرد و گفت: شاید زرخیزترین استان کشور همان استان خوزستان باشد. منابع آب عظیم، انرژی فراوان، منابع زیرزمینی سرشار، برخورداری از رودخانه کارون، موقعیت استراتژیک ویژه همسایگی با عراق مخصوصا بعد از سقوط صدام، نشان دهنده آن است که این استان ظرفیت و امکان سرمایه گذاری و تعامل بسیار بالایی دارد. از دیگر مزیتهای این استان می توان به همجواری با خلیج فارس، کویت و همچنین وجود مناطق آزاد مختلف آن اشاره کرد. موسوی در ادامه با اظهار تأسف از فقر حاکم بر این استان گفت: برخلاف تمام ظرفیت های پیش گفته، هنگامی که وارد استان خوزستان می شوید، گویی که رنگ فقر را بر این سرزمین پاشیدهاند و هر جا میروید گله است و دشواری، نرخ بیکاری حداقل 19 درصد است و در بعضی شهرها این به بیش از 30 درصد میرسد. وی افزود: این وضعیت نه تنها شایسته سرزیمن پربرکت آبادان، خرمشهر و اهواز نیست، بلکه شایسته چنین ملت سرافراز و استانی که این همه در دفاع مقدس ایستاد و قربانی داد هم نیست. موسوی گفت: وضعیت این استان ما را با این پرسش اساسی مواجه می کند که به کدام دلیل وضع وجود پدید آمده است. وی در ادامه افزود: استان خوزستان، آینهی تمام نمای همه کشور است و چنین مشکلاتی در همه جای ایران دیده می شود، به بیان دیگر اگر این منطقه را به صورت یک نمونه آماری از کشور در نظر بگیرید، و بخواهید به مشکلات آن بپردازید، مسایلی را خواهیم دید که میتوانیم آن ها را عمومیت بدهیم و به سطح ملی بکشانیم و مشکلات در سطح ملی را درک کنیم. مطالعه این نمونه که با اعتراضات بسیاری همراه است، می تواند به عنوان یک نمونه موردی کمک مؤثری برای شناخت مسایل و مشکلات ملی باشد. وی به تغییرات مدیران مناطق آزاد استان خوزستان همچون ریاست بانک مرکزی اشاره کرد و افزود: در طول چند سال اخیر 4 ، 5 بار مدیران مناطق آزاد شهرهای آبادان و خرمشهر تعویض شدهاند. موسوی سپس تغییر چندین استاندار در استان خوزستان، تغییرات مکرر فرمانداران مختلف در سطح استان را از جمله عوامل عقب ماندگی این سرزمین بر شمرد. وی در ادامه با بیان این که ادعا نمیکنم هر آنچه که میگویم درست است، افزود: با استفاده از نظر مشاوران که سعی کردهام این دایره را تا آنجا که ممکن است گسترده، در نظر بگیرم سخنرانی امشب خود را در قالب گزارههایی تخصصی برای شما تنظیم کرده ام. وی سپس با بیان اینکه یکی از اصلیترین مسایلی که در مدیریت کشور باید به آن توجه میشد برخورد باز با عقاید و سعه صدر در شنیدن همه نظرات و انتقادات بوده است، گفت: در طول سال های اخیر این روش حاکم نبوده است. میرحسین موسوی سپس به بیان گزاره های تخصصی اقتصادی خود پرداخت. اهمیت بخش خصوصی در کنار دولتی سیاستگذار و توسعه گرا موسوی درباره اهمیت بخش خصوصی گفت: راه برونرفت از شرایط کنونی و نیل به توسعه اقتصادی، تأکید بر تولید و اشتغال است که با محوریت بخش خصوصی امکان پذیر می شود. وی افزود: بخش خصوصی عامل اصلی در تحقق رشد و توسعه اقتصادی برای کشور است. هیچ تجربه موفقی در پیشرفت و توسعه نداریم که در آن فعالیتهای بخش خصوصی اصلیترین نقش را نداشته باشد و در کنار آن ، دولتی توانمند، برنامه ریز ، سیاست گذار، ناظر و توسعه گرا نقشی اساسی در فراهم نمودن بسترهای مناسب برای حضور توانمند فعالان اقتصادی خصوصی را فراهم نکرده باشد. ارتقای موثر مشارکت بخش خصوصی در تصمیم سازی تقویت تشکل های بخش خصوصی موسوی گفت: ارتقای مؤثر مشارکت بخش خصوصی و تشکلهای مرتبط با آن در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری یک ضرورت است؛ این نقیصه مهمی است که در ساز و کار برنامهریزی و سیاستگذاری کشور از پیش وجود داشته و سازمان مدیریت و برنامهریزی و نظام برنامهریزی کشور بایستی بر این مبنا احیا و بازسازی شود. مقررات ضد انحصار و پایش بازار حضور غالب بخش خصوصی در اقتصاد آینده ایران با رعایت قوانین و مقرارت ضد انحصار و پایش بازار به وسیله دولت اجتناب ناپذیر است. در ادامه موسوی درباره الزامات تحقق اهداف سند چشم انداز و ضرودت رشد شتابان کشور تأکید کرد: رسیدن به رشد 8 درصدی بدون سرمایه گذاری مداوم با بهره وری بالا، فناوری پیشرفته و مدیریت برجسته ممکن نیست. انتقاد به تثبیت مدیریت غیربهره ور دولتی به نام خصوصی سازی موسوی معتقد است : اهتمام جدی به اجرای کامل، همه جانبه و دقیق سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی از ضرورت های اجتناب ناپذیر توسعه ملی است. اما به باور وی آنچه که به عنوان خصوصی سازی درحال حاضر انجام می شود تثبیت مدیریت غیربهره ور دولتی است و درواقع آنچه به بخش خصوصی آن هم به طریق نامناسب واگذار می شود شاید کمتر از 10% ارزش واگذاری ها باشد. تبعیض میان بخش خصوصی و بخش دولتی به گفته وی ازجمله موانع خصوصی سازی و به طور کلی تقویت و فعال شدن بخش خصوصی، وجود تبعیضات عمده ای است که در ارایه مواد اولیه و کالاها و خدمات در اختیار دولت بین بنگاه های دولتی وخصوصی اعمال می شود. به عنوان مثال قیمت خوراک تحمیلی به یک پتروشیمی دولتی با خصوصی متفاوت دیده می شود و نظایر آن. باید به این تبعیض ها که اتفاقا در قانون اصل 44 نیز برآن تاکید شده، پایان داد. موسوی در مسیر توسعه بخش خصوصی بر این باور است که : 1) دولت به نمایندگی از آحاد جامعه از جمله فعالان اقتصادی، بایستی توان خود را در خدمت ارتقای توان و تسهیل شرایط حضور فعال بخش خصوصی در اقتصاد صرف کند و نه آنکه در رقابت با آنها قرار گیرد. 2)باید ازحضور بانک ها و بیمه ها در فعالیت های رقابتی (غیر از موضوع اصلی فعالیت خودشان) با بخش خصوصی ممانعت کرد. 3) لازم است فعالیت نهادهای عمومی غیر دولتی در امور اقتصادی ساماندهی شود به نحوی که مانع توسعه و توانمند شدن بخش خصوصی نشوند. 4) بسترسازی و تسهیل شرایط برای سرمایهگذاران ایرانی در اولویت قرار دارد و میزبان سرمایه گذار خارجی، بخش خصوصی توانمند است نه دولت. 5)گسترش تولید و سرمایهگذاری منوط به احترام به حقوق مالکیت مردم، تلاش برای ثبات سیاستها، ایجاد جریان آزاد و شفاف اطلاعات به منظور جلوگیری از فساد و رانتخواری و کاهش ریسک برای سرمایهگذاران بخش خصوصی است. موسوی در ادامه این بخش از سخنان خود افزود: قطعا عبور از وضیت فعلی اقتصادی که بیش از 70% تولید ناخالص داخلی به وسیله بنگاه های دولتی صورت می گیرد به وضعیت مطلوب اقتصادی نیاز به زمان دارد و یک شبه قابل انجام نیست و قطعا گذار از وضعیت موجود به وضعیت اقتصادی مطلوب به برنامه ریزی منظم بسان ترسیم یک منحنی مجانب نیاز دارد ثبات و شفافیت فضای سیاست گذاری و تصمیم گیری از بنیادی ترین تنگناهای اقتصاد کشور بی ثباتی و عدم شفافیت فضای تصمیم گیری کشور است که بنابر نظر کارشناسان و اقتصاددانان از موانع عمده در مسیر حفظ سرمایه های داخلی و جذب سرمایه های خارجی به شمار می آید. موسوی در این باره می گوید: اقتصاد کشور در سال های اخیر از منظر کاهش شفافیت در ارائه اطلاعات تنزل کرده است و به اعتبار دولت لطمه وارد آمده است. بی ثباتی و تغییرات پی در پی و نابهنگام سیاستها به مهمترین دغدغه فعالان اقتصادی تبدیل شده است. لذا ثبات در مدیران و سیاستهای اقتصادی به ضرورتی گریز ناپذیر تبدیل شده است. تغییرات مکرر وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و روسای بانکها نمادی از بی ثباتی جایگاه مدیران اقتصادی است که بر بی ثباتی سیاستها نیز تاثیر داشته است. بی ثباتی حتی در سیاست خارجی هم مشکلات فراوانی در مسیر جریان تجارت خارجی ایران در همه ابعاد پدید آورده ، فرصتهای اقتصادی ما را از بین برده و کار تجار را بسیار سخت کرده است. در کنار این بی ثباتی، تصمیمات غیرکارشناسانه و شتابزده آثار سوئی را در عرصه اقتصادی به دنبال داشته است. به عنوان نمونه چنین تصمیماتی پی آمدهای مخربی بر سیستم بانکی کشور داشته است ، این در حالی است که بسیاری از ندانم کاری های دولت به گردن سیستم بانکی گذاشته شده است و تصمیمات غیرکارشناسانه موجب شده سیستم بانکی در این دوره مظلوم واقع شود. وی با اشاره به اینکه استقرار ثبات، یک ضرورت جدی است، تأکید کرد:ثبات را با اتکا بر حاکمیت قانون و بازسازی نظام تصمیمگیری کشور دنبال خواهم نمود. بازسازی نظام تصمیم سازی کشور
موسوی یکی از برنامه های خود را در راستای این هدف احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی خواند و افزود: نارسایی های سازمان مدیریت و برنامه ریزی بایستی در چنین قالبی رفع می شد نه اینکه آنرا منحل می کردیم. با اصلاح ساختار تصمیم گیری مشارکت و نقشیابی همه دست اندرکاران اقتصادی اعم از صنوف و بازاریان ، تولیدگران و کارگران در حل مسائل اقتصادی سیستماتیک (نظام مند) و مؤثر و دائمی خواهد شد. لزوم اصلاحات اساسی در نهاد دولت میر حسین موسوی در ادامه تصریح کرد: دولت باید در احترام به قانون پیشقدم باشد نه اینکه خود قوانین را زیر پا بگذارد. موسوی تصریح کرد: الگوی رفتاری دولت و نحوه نگرش آن به مردم و بخش خصوصی باید تغییر کند. در هر گونه حرکت اصلاحی تقدم با اصلاح رفتار دولت است. برای تحقق شعار اصلاح الگوی مصرف نیز باید نخست از دولت شروع کرد. وی افزود:گزارشهای اخیر تفریغ بودجه، نادیده گرفتن الزامات قانون بودجه در اختصاص بودجه برای واردات بنزین، نادیده گرفتن نقش و جایگاه مجلس در قانونگذاری و نظارت بر اعمال مجریان حاکی از روندهای نگران کنندهای در نقض حاکمیت قانون است. روندهای اخیری که در بحث هدفمندکردن یارانهها دنبال شد این شائبه را ایجاد میکند که دولت می خواهد به خاطر تصمیم شجاعانه نمایندگان در مخالفت با تصمیم شتابزده دولت در این زمینه، بین مردم و نمایندگانشان رویارویی ایجاد کند. فساد دولتی مانعی اساسی در راه توسعه کشور فساد اداری مانع عمده توسعه اقتصادی ملی و موجب افزایش بی ثباتی و افزایش هزینه های فعالیت های اقتصادی است. مبارزه با فساد خرد و فراگیر و کلی و سازمان یافته در سیستم های اداری به ویژه آنچه که زندگی مردم و فضای کسب و کار را ناسالم و دچار اختلال کرده است از ضرورت هاست. تعامل گسترده سیاسی و اقتصادی با کشورهای مختلف میر حسین در رابطه با تعامل با سایر کشورهای دنیا و سیاست گذاری اقتصادی در تعامل با محیط بین المللی اقتصادی گفت: تعامل گسترده سیاسی و اقتصادی با کشورهای مختلف جهان با حفظ استقلال کشور بایستی در دستور کار روابط خارجی قرار گیرد و از جنجالآفرینیهایی که در این مسیر خلل ایجاد میکند باید ممانعت کرد. ما نه می خواهیم و نه می توانیم به عنوان جزیره ای بدون ارتباط در اقیانوس جهانی زندگی کنیم. تعامل سازنده و موثر با جهان از پیش نیازهای لازم برای توسعه و ساختن آینده ای بهتر برای نسل حاضر، جوانان و نسل های بعدی ماست رویکرد جامع به مفهوم رفاه عمومی
عدالت ضامن توسعه ملی است و هیچ گاه به مفهوم توزیع فقر نمی باشد. بدون کاهش فاصله طبقاتی توسعه متوازن و پایدار قابل دسترسی نیست. باید رویکرد جامع به مفهوم رفاه عمومی در کشور اعم از آموزش، بهداشت، مسکن، تامین اجتماعی داشته باشیم. ما باید به سمت ایجاد فرصت های برابر برای آحاد ملت پیش برویم و با توجه به ویژگی های قومی و منطقه ای به عدالت منطقه ای و محلی توجه ویژه داشته باشیم.میر حسین موسوی در سخنان خود بارها به این مساله پرداخت که توانمند سازی طبقات میانه راهی برای امکان حمایت موثر از مستضعفان جامعه است. الزامات هدفمند کردن یارانه ها: اصلاح ساختار و فرآیند تولید، استقرار نظام فراگیرحمل و نقل عمومی میر حسین موسوی در باره هدفمند کردن یارانه ها گفت: هدفمند کردن یارانه ها مستلزم رعایت تدریجی و انجام آن در میان مدت و با فراهم کردن پیش نیازهای الزامی آن، نظیر اصلاح ساختار و فرایند تولید با هدف کاهش شدت انرژی و استقرار نظام فراگیرحمل و نقل عمومی میسور است. ضمن آنکه این کارباید به نحوی صورت پذیرد که از یک سو موجب افزایش فاصله طبقاتی نشده و ازدیگر سو به مزیت های ما در تولید و به ویژه در صنایع متکی بر گاز طبیعی آسیب نرساند. نباید منابع مالی حاصل از هدفمند کردن یارانه ها منجر به بزرگ کردن بدنه دولت و افزایش هزینه های جاری آن شود. بلکه به کمک این منابع باید قدم های اساسی در جهت فراگیر کردن و ارتقا کیفیت تامین اجتماعی در کشوربرداشت. تمرکز زدایی سرمایه گذاری ها و تقویت نظام حکمرانی محلی : تمرکز نظام حکمرانی ملی منجر به عدم تعادل های جمعیتی، و توزیع خدمات در سطح ملی شده است. در حال حاضر حدود 45% جمعیت شهری در 7 شهر بزرگ استقرار دارند. تمرکززدایی می بایست از طریق برنامه آمایش سرزمین شامل هدایت سرمایه گذاری ها با استفاده از سازو کارهای حمایتی اقتصادی و استفاده از ظرفیت اصول مربوط به شوراها درقانون اساسی و به سود افزایش اختیارات نظام های حکمرانی محلی صورت گیرد. بازنگری برنامه پنجم توسعه موسوی دیدگاه خود درباره برنامه پنجم توسعه این گونه بیان کرد: اول این که حتی اگر لایحه برنامه پنجم نیز به مجلس تقدیم شده باشد، ازمجلس پس گرفته خواهد شد و با مشورت سازمان یافته با مدیران با تجربه در سطح ملی و نیز نهادهای حرفه ای و مدنی، اصلاح خواهد شد. تأسیس صندوق توسعه ملی دوم این که صندوق توسعه ملی در این برنامه تشکیل و فعال خواهد شد. شفافیت، نظارت پذیری، کوچک شدن دولت و جهت گیری به سمت ایجاد زیربناها سوم این که برنامه براساس بازتعریف جایگاه دولت که متضمن شفافیت عملکرد، نظارت پذیری، کوچک شدن حجم دولت و جهت گیری طرح های عمرانی دولت عمدتا به سمت و سوی ایجاد زیربناهای لازم برای توسعه کشور تنظیم خواهد شد. کاهش تصدی دولت چهارم این که کاهش جدی تصدی دولت در بخش اقتصادی مورد نظر خواهد بود. توانمندی بخش خصوصی و تعاونی پنجم این که در بخش اقتصاد توجه به توانمندسازی و تقویت بخش های خصوصی و تعاونی مورد توجه جدی قرار خواهد گرفت. مهندس موسوی پس از بیان گزارههای خود، به صحبت درباره برخی پرسشها و دغدغههای مطرح شده در این نشست پرداخت. موسوی دربارهی WTO سازمان تجارت جهانی و پیوستن ایران به این سازمان گفت: متاسفانه در این زمینه خیلی فعال نبودهایم؛ البته ورود ما به این سازمان تنها چنبههای فنی ندارد و جنبههای سیاسی هم هست و اگر اجماعی در آن سازمان به وجود نیاید و حتی یک کشور مخالفت کند ما مشکل خواهیم داشت ولی نظر بنده این است که ضمن اینکه باید تلاش کنیم وارد این سازمان شویم، بیرون بودن ما از این سازمان فرصتها و تهدیدهایی برای ما دارد. نخستوزیر دوران دفاع مقدس با بیان اینکه اگر در سالهای گذشته واقعبین بودیم و مسایل سیاسی را میدیدیم، میدانستیم که ورود به این سازمان برای ما با مشکل همراه خواهد شد و تاخیر خواهد داشت، پس حداقل از فرصتهای بیرون ماندن از این سازمان باید استفاده میکردیم گفت: ما از فرصتهای بیرون ماندن از سازمان تجارت جهانی استفاده نکردهایم. وی افزود: در این زمینه آنقدر که دست ما باز است، دست ترکیه و کشورهای همسایه که عضو WTO هستند، باز نیست؛ بنابراین یکی از پروژهها همین مساله است که باید بر روی آن کار کنیم. سیاست ارزی ما قطعا باید شناور و مدیریتشده باشد آخرین نخستوزیر ایران با اشاره به برخی از صحبتهای مطرح شده توسط کارشناسان اقتصادی اظهار کرد: سیاست ارزی ما قطعا باید شناور و مدیریت شده باشد و ما نمیتوانیم بخش اخیر را از آن حذف کنیم و در عین حال نمیتوانیم به سمت سیاستهای آمرانه و حاکمانه برویم و شرایط هم این را ایجاب نمیکند. پایین بودن اعتبار گذرنامه ما تکاندهنده است موسوی در ادامه با تاثربرانگیز خواندن برخی مطالب مطرح شده در این جلسه، این موضوع که اعتبار گذرنامه ما در بین 194 کشور رتبه 193 است را تکاندهنده خواند و افزود: این مساله، مساله اقتصادی هم نیست و واقعا به انسان بر میخورد. باید به سمت ااقتدار بانک مرکزی پیش برویم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به بحث اقتدار بانک مرکزی اشاره کرد و گفت: بنده اعتقاد دارم که باید به سمت اقتدار بانک مرکزی پیش برویم. از قدیم هم به این مساله گرایش داشتم ولی زمان جنگ این مساله امکانپذیر نبود. در اول انقلال مشکلاتی که بانک مرکزی و دولت داشتند، موجب شد که رییس بانک مرکزی در جلسات دولت شرکت کند، من اعتقاد دارم که این شرکت کردن ضمن اینکه فوایدی داشت، ضررهایی هم داشت و آن، بستگی و پیوند بسیار زیاد و غیرعادی دولت به مسایل سیاست پولی و نقش اساسی بانک مرکزی بود، یعنی حضور بانک مرکزی تنها در شورای اقتصاد کافی بود و حضور آن در دولت را خیلی مناسب نمیدیدم و الان هم نمیبینم. وی تاکید کرد: نمیخواهم بگویم اگر رای آوردم چنین کاری را خواهم کرد ولی به این سمت حرکت خواهم کرد. طبیعی است که در کنار این امر، مساله اقتدار بانک مرکزی اصل خواهد بود. ثبات حاکم بر بسیاری از اقتصادهای جهان را ناشی از اقتدار بانک مرکزی آنها و نقش آن میدانم که امیدوارم در کشور ما هم به آن سمت پیش برویم. حداقل فایده آن، این است که از جابجاییهای سریع بانک مرکزی جلوگیری میکند و خود این مساله خیلی تاثیر دارد. دخالت دستوری در بانکها را بر نمیتابم قائل به استقلال بانک مرکزی هستم
نخستوزیر دوران دفاع مقدس همچنین راجع به بیمه مرکزی اظهار کرد: بنده اعتقاد دارم که بیمه مرکزی باید در اجرا وارد نشود و شبیه نقش بانک مرکزی را در قبال بقیه بیمهها بازی کند اما الان این چنین نیست. وی درباره گرایش سوسیالیسم یا لیبرال در نظریات اقتصادی خود گفت: من همیشه بر اقتصاد اسلامی بحث میکنم و اقتصاد اسلامی را هم از مسایلی که گفتم جدا نمیبینم و اصول و گرایشهایی در اقتصاد اسلامی میشناسم که تناقضهایی با این مسایل ندارد. نخستوزیر دوران دفاع مقدس در ادامه با بیان اینکه یکی از دغدغههای دولت در زمان دفاع مقدس، پرداختن به صنوف تولیدی بود، افزود: بنده شهادت میدهم که با اندک توجهی که دولت به این بخش داشت، یک اشتغال وسیعی توسط اینها سامان داده شد و در رابطه با خود دفاع مقدس هم در برنامهریزی که شد با توجه به اینکه آن زمان مهمات به ما نمی دادند و پول هم نداشتیم، این صنوف تولیدی به طور وسیع در سراسر کشور به کار گرفته میشدند. برای مثال یکی از کارهای زیبایی که آن موقع صورت گرفت، وارد کردن تعداد قابل توجهی از ماشینهای تراش CNC بود که شیوه اجرایی طرح سهام عدالت، خصوصیسازی واقعی را به خطر انداخت وی به مساله سهام عدالت نیز اشاره کرد و گفت: بحث سهام عدالت را باید در چارچوب اصل 44 مطرح کنیم. برداشت من این است که شیوه اجرایی طرح سهام عدالت، خصوصیسازی واقعی را به خطر انداخت. این مساله جنبه سیاسی هم پیدا کرده است و یکی از مشکلات ما هم جمع و جور کردن این مسایل است. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به برخی دیگر از مشکلات مطرح شده در جلسه، خاطرنشان کرد: به دلیل نبود برنامهریزی تا کنون 82 کارخانه سیمان داشتیم یا بیمارستانهایی که بدون پزشک در سراسر کشور وجود دارد. یکی از مشکلاتی که دولت در این زمینه دارد، اختصاص منابع کمیاب در خدمت اغراض سیاسی است؛ بسیاری از این تعهدات و برنامهها ناشی از این مسایل است و ایستادن در مقابل آن هزینه میطلبد و محکم بودن لازم دارد که انشاءالله همگی داشته باشیم. موسوی در ادامه با اشاره به مساله کسب و کار در کشور اظهار کرد: یکی از عزیزان راجع به محیط کسب و کار صحبت کردند و این اصطلاحی است که کم کم در حال بازتر شدن است ومتاسفانه سال به سال دراین زمینه تنزل پیدا میکنیم. مسایلی شبیه این امر یا مساله ثبات در سیاستها، ثبات در مدیریتها میتواند امنیت اقتصادی و کسب و کار را در کشور ما ایجاد کند. با توجه به آشفتگی بیش از اندازهای که در این زمینه وجود دارد، بنده اعتقاد دارم که در یک سطح بالا نهادی برای روانسازی اقتصاد کشور باید طراحی شود که در کنار افرادی که در اجرا هستند و در جنبههای نظری کار کردهاند به طور مرتب پروژههایی تهیه شود و پیش برویم. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: گاهی شاخصهای مربوط به توسعه بهبود فضای کسب و کار به دهها مورد میرسد و برای تک تک اینها برنامههای خاصی لازم است. بخشی از اینها در اختیار قوه قضاییه است ولی دولت میتواند با قوه قضاییه کار کند. بخش دیگر مربوط به بخشنامهها و قوانین و مقررات است که عملا برای گرفتن اجازه جهت یک فعالیت اقتصادی ساده طوری کار به طول انجامد که امکان سرمایهگذاری و رقابت را از بین میبرد و خود این مساله فساد ایجاد میکند و بخشی از رشوههاو امثال اینها هم به همین مساله بر میگردد. ثبات در مدیریت، ثبات در سیاستها و بهبود بخشیدن حداکثری در فضای کسب و کار از برنامههایی است که بنده پیگیری خواهم کرد. موسوی در ادامه راجع به نگاه خود به صنعت گردشگری اظهار کرد: صرفنظر از مسایل اقتصادی، مساله گردشگری جنبههای فرهنگی عمیقی دارد. در منطقه، کشور ترکیه درآمدهای زیادی از این طریق دارد و به علاوه اشتغال عظیمی در سطح کشور خود ایجاد کرده است. در این زمینه با موانعی از قبیل مسایل فرهنگی روبه رو هستیم ولی به نظر من آن مسایل فرع بر این قضیه است که جاذبههای کشور ما را تحت تاثیر خود قرار دهد، فقدان سرمایهگذاریها و تزلزل در این زمینه، تزلزل در سیاستها و به کارگیری افرادی که تخصص و همت این کار را ندارند از جمله مشکلات ما در این زمینه است. چنین افرادی ممکن است در فضاهای سیاسی و مذهبی کار کنند اما این صنعت را از عمق و درون نمیشناسند و به کارگیری این افراد موجب شده در این زمینه عقبگرد داشته باشیم. تنشزدایی در سیاستخارجی در صنعت گردشگری بسیار موثر است موسوی، سیاستخارجی کشور و تنشزدایی در این سیاستها را در صنعت گردشگری بسیار موثر دانست و تصریح کرد: اگر ما با همین صنعت و در جای دیگر به وسیله مثلا کارهای تولیدی بتوانیم ارز جمع کنیم و اشتغال را بالا ببریم، شاید آن موقع بتوانیم ادعا کنیم که وابستگی ما به نفت در حال کاهش پیدا کردن است وگرنه همیشه این طوق بر گردن اقتصاد ایران خواهد بود. نخستوزیر دوران دفاع مقدس در ادامه درباره دیدگاه خود نسبت به مهاجرت نخبگان به خارج از کشور و جذب نیروهای جوان تحصیلکرده به داخل کشور گفت: این مهاجرتها عوامل مختلفی دارد که شاید مهمترین آنها نداشتن دورنماست و اینکه یک جوان بداند اگر بماند میخواهد چه کار کند و به کجا برسد و اینکه آیا دورنمایی برای خلاقیت، مسکن و رشد ازدواج وجود دارد یا خیر. بهترین نیروهای ما در دانشگاه صنعتی شریف و برخی دیگر از دانشگاههای ما جذب میشوند و بسیاری از آنها حتی پول هم نمیخواهند و کافیست سرمایهگذاری خوبی در کشور انجام شود و او احساس کند میتواند از دانش خود استفاده کند. حتی در تولیدگران کشور هم چنین مسالهای را دیدهام که افراد به خوبی میدانند و زرنگی این مساله را هم دارند که وارد بخش سوداگرانه شوند ولی به دلیل عشق و علاقهای که به صنعت کشورشان داشتند، به عنوان یک مساله اخلاقی و دینی در جایگاه خودشان ایستادهاند. وی خاطرنشان کرد: متاسفانه یک نوع دخالتهایی در سلیقهها و گرایشها در کشور داریم که موجب میشود جوان احساس کند، کشور ،دولت و دیگران به او اعتماد ندارند. در فضایی که دوستی و آشتی در میان همه ملت باشد و در امور خصوصی و داخلی خانوادهها دخالت و تجسس نشود، میتوانیم این نیروها را بهتر نگه داریم. مهاجرتها به خارج کشور عوامل متعددی دارد که بخشی از آن فرهنگی و سیاسی و بخشی هم اقتصادی است و ما باید برای مجموعه اینها برنامه داشته باشیم. ثبات در سیاستگذاریها به کم شدن مهاجرتها کمک میکند وی گفت: ثبات در سیاستگذاریها و ایجاد امنیت اقتصادی در کشور جزو مواردی است که به کم شدن خود به خودی این مهاجرتها بسیار کمک میکند. موسوی در ادامه درباره مشکل بیکاری در کشور به مساله سرمایهگذاری اشاره کرد و گفت: در بخش سرمایهگذاری اگر بخواهیم به سراغ صندوق ذخیره ارزی و امثال اینها برویم مشکلی گشوده نمیشود و اگر میشد در این سالها اتفاق میافتاد، در نتیجه دولت در این رابطه به کارآفرینان و ابتکارات بخش خصوصی نگاه کند و فضایی را فراهم کند که رونق و حرکتی در این رابطه به وجود بیاید. نمیخواهم بگویم راهحلهای موضعی و کوچک در این زمینه وجود ندارد برای اینکه اندکی دردها را کاهش دهد ولی اصل قضیه این است که تولید، آن هم جز با تکیه بر بخش خصوصی امکانپذیر نیست برای اینکه این مشکل را حل کند. یکی از اصلیترین مشکلات هر دولتی که روی کار میآید، مساله تورم و بیکاری است عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: در کشورهای دیگر وقتی مشکل بیکاری پیش میآید، شروع برخی پروژههای بزرگ و کارهای دیگر را شاهد هستیم؛ کارهایی که برخی از آنها در دولت فعلی هم به عنوان کارهایی که انجام شده و جواب نداده صورت گرفته است، نظیر طرحهای زودبازده و امثال اینها؛ پروژهها و طرحهایی باید اجرا شود که چنین آثار سوئی نداشته باشد. در آینده یکی از اصلیترین مشکلات هر دولتی که روی کار میآید، مساله تورم و بیکاری است و اینکه کدام یک از اینها تعیینکنندهتر است و یکی از تصمیمات دردناک برای هر دولتی همین مساله خواهد بود. وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره توسعه بخش تعاون ،اجرای اصل 44 قانون اساسی و رسیدن به سهم واقعی بخش تعاون در قانون اساسی،اظهار کرد: از اول انقلاب همه به مساله تعاون اعتقاد داشتیم ولی متاسفانه هیچگاه جدی گرفته نشده است و یکی از دلایل رشد نیافتن این بخش هم همین مساله بوده است. گاهی بخش تعاون را در مقابل بخش خصوصی قرار دادهاند که به نظر من به هیچ وجه چنین چیزی درست نخواهد بود. الان با اصل 44 زمینهای فراهم آمده است و فکر میکنم اگر این اصل را اجرا کنیم بسیار مهم خواهد بود. موسوی خاطرنشان کرد: برای اجرای اصل 44 مجبوریم جایگاه نهاد تصمیمگیری در این زمینه را از نظر اختیارات ،موقعیت و منزلت در سیستم اداری ارتقاء بدهیم. یکی از مشکلات ما این است که برای کارهای بزرگ با سازمانها و نهادهای ضعیف، با اختیارات کم و با مدیران بسیار ضعیف کار را شروع و فکر میکنیم یکی از مشکلات خصوصیسازی همین مساله است. اگر این مساله حل شود مشکل بخش تعاون هم حل خواهد شد. در ادامه پرسشی درباره چگونگی حل مشکلات استان خوزستان مطرح شد که مهندس موسوی پاسخ داد: با توجه به اینکه خون افرادی از همه آبادیهای کشور ما در خوزستان ریخته شده، حسی که مردم نسبت به این استان دارند مشابه هیچ استانی نیست و ما باید این سرمایه ملی را پشتوانه بازسازی آن مناطق قرار دهیم. در عین حال برخی زیرساختها در این استان باید اصلاح و کارهای اساسی در آنجا باید انجام شود. این استان برخی مشکلات محیط زیستی هم دارد که موجب مهاجرتهای بزرگ و فرار سرمایهگذاری از استان خوزستان میشود. وی مشکل وجود گرد و غبار فراوان در استان خوزستان را از جمله مشکلات محیط زیستی مهم این استان برشمرد و افزود: این مشکل ظاهرا ناشی از برخی مسایل نظیر عدم محاسبات مناسب در سدسازیها و فرسایش برخی مناطق در عربستان و عراق میتواند باشد و تا حدی هم حرکت نیروهای نظامی در عراق و فرسایش خاک آن مناطق و از بین رفتن مراتع دراین رابطه اثر گذاشته است . مساله خوزستان احتیاج به یک مهندسی همه جانبه دارد ولی باید دید که آیا این در یک فضای خیالی است؟ خوزستان زیرساختهای قوی،انرژی و منابع فراوان دارد و سرمایهگذاریهای عظیمی هم در آنجا صورت گرفته است و تمام مواد اولیهای که معمولا در جاهای دیگر نیست در آنجا گردهم آمده است ولی یک خلاء وجود دارد و آن مساله مدیریت و داشتن یک طرح جامع است. باز شدن مرزهای عراق فرصتی عظیم برای خوزستان است نخست وزیر دوران دفاع مقدس باز شدن مرزهای عراق را فرصتی عظیم برای خوزستان دانست و افزود: یکی از مسایلی که در برخی مناطق خوزستان نظیر آبادان و خرمشهر و همچنین در ایلام امیدهایی را ایجاد کرده همین مساله باز شدن مرزهای عراق است ولی متاسفانه دورنمایی در این زمینه وجود ندارد. بالاخره آشفتگیها در عراق تمام خواهد شد و با این ذخایر عظیم و سرمایهگذاریهای کلانی که خواهد شد و نیز نیروی عظیمی که در آن سوی مرز، هم مذهب و همسایه ماست، ظرفیت قابل توجهی را برای سرمایهگذاری و برنامهریزی در استان خوزستان فراهم میآورد. وی با اشاره به طرح منطقه آزاد در خوزستان گفت: این طرح، طرح بسیار خوبی است و میتواند معطوف به امتیازات آن استان باشد ولی همانطور که قبلا هم اشاره کردم طی این سه چهار سال اخیر چند مدیر عوض شده است در حالی که بنده مناطق آزادی را در دنیا میشناسم که گاهی سابقه مدیریت آن به حدود 20 سال میرسد که از مقامات بالای آن کشورها انتخاب میشود و میایستند و نه تنها میتوانند آن منطقه را متحول کنند بلکه میتوانند آن منطقه را تبدیل به وسیلهای کنند که در کل کشور جریان توسعه را به وجود بیاورد. در نشست پنجشنبهشب مهندس میرحسین موسوی با نخبگان و فعالان اقتصادی حدود هزار میهمان از سراسر کشور حضور داشتند و بیش از 300 سوال در زمینههای مختلف اقتصادی به صورت شفاهی و کتبی ارائه شد که بخشی از آنها در جلسه مطرح و برخی دیگر برای بررسیهای لازم به کمیتههای تخصصی ستاد انتخاباتی مهندس موسوی ارجاع شد. در این نشست 10تن از صاحبنظران و کارشناسان حوزههای مختلف اقتصادی دیدگاهها ، دغدغهها و پرسشهای خود را به صورت شفاهی بیان کردند. نشست میرحسین موسوی با نخبگان و فعالان اقتصادی در سالن همایشهای ساختمان مرکزی روزنامهی اطلاعات انجام شد و به دلیل ازدحام جمعیت، بخشی از میهمانان در خارج از سالن به صورت ویدیو کنفرانس در حال مشاهدهی این نشست بودند. در این نشست برخی چهرههای مطرح کشور در زمینههای مختلف اقتصادی نظیر طهماسب مظاهری، صفدر حسینی، شریعتمداری و اسحاق جهانگیری نیز حضور داشتند. |
خودکشی دختر دانشجو برای فرار از تعرض |
اعتماد: پرونده مرگ دختر دانشجویی که در بیمارستان لقمان به طرز مشکوکی جان باخته بود با اعلام نظر متخصصان پزشکی قانونی وارد مرحله جدیدی شد و ابعاد تازه یی از زندگی این دختر برای قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران روشن شد. به گزارش خبرنگار ما، دو سال پیش به ماموران پلیس خبر دادند دختر جوانی به نام روشنک در بیمارستان لقمان جان باخته است. پس از حضور ماموران در بیمارستان مشخص شد این دختر توسط مردی به نام داود به بیمارستان منتقل شده است. پزشکان معالج روشنک اعلام کردند این دختر با قرص برنج مسموم شده است. بنابراین داود پسری که همراه روشنک بود دستگیر شد. وی دخالت در مرگ روشنک را انکار کرد و گفت؛ من و روشنک در خانه تنها بودیم، البته من این دختر را به خوبی نمی شناختم و او را در خانه دوستم دیده بودم و روشنک از من آب خواست و گفت حال خوبی ندارد و باید دارو بخورد. وقتی آب را به او دادم قرصش را خورد و لحظاتی بعد روی زمین افتاد و از حال رفت و من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. با شکایت خانواده روشنک، داود در مرحله تحقیقات مقدماتی به جرم قتل عمدی روشنک مجرم شناخته شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قاضی عزیزمحمدی بعد از بررسی پرونده به دلیل مبهم بودن علت مرگ دختر دانشجو پرونده را دوباره به دادسرا بازگرداند و دستور داد ایرادها برطرف شود. به این ترتیب پرونده از سوی دادسرا برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی ارسال شد. نظریه کمیسیون پزشکی قانونی، داستان زندگی این دختر را فاش کرد و برای قضات معلوم شد روشنک چرا جان خود را از دست داده است. در این نظریه آمده است؛ جسد متعلق به زنی حدوداً 25 ساله است که آزمایش خون و نوع دارویی که در خون او وجود دارد نشان می دهد دست به خودکشی زده است. بررسی های تخصصی نشان می دهد این دختر تحت تاثیر استرس و فشار بی امانی بوده و برای رهایی از آن دست به خودکشی زده است. این نظریه باعث شد پلیس تحقیقات بیشتری را برای مشخص شدن انگیزه روشنک از خودکشی آغاز کند. بررسی زندگی این دختر نشان داد او زمانی که 16 سال بیشتر نداشت به دلیل فقر بیش از حد خانواده اش به عقد مردی 50 ساله درآمد. روشنک که تا آن زمان از تحصیل بازمانده بود بعد از ازدواج در مدرسه شبانه ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت. وی سپس در کنکور شرکت کرد و در رشته حسابداری پذیرفته شد. مشکلات روشنک از زمانی شدت گرفت که وی به دلیل تغییر موقعیت اجتماعی اش و ورود به محیطی جدید نتوانست به زندگی با شوهرش که 34 سال از او بزرگ تر بود، ادامه دهد و از وی جدا شد. مدتی بعد یکی از همکلاسی های روشنک که چندین بار به او ابراز علاقه کرده بود وارد زندگی این دختر فقیر شد. روشنک که برای ادامه تحصیل و پرداخت شهریه دانشگاهی اش به مشکل برخورده بود به امید اینکه این پسر به نام محمود از وی حمایت خواهد کرد به او دل بست. محمود که از نیاز مالی روشنک باخبر بود از این نقطه ضعف دختر جوان سوءاستفاده کرد و به اتفاق دوستانش چندبار روشنک را مورد تعرض قرار داد. فقر مالی و تحقیر بیش از حدی که این دختر مجبور به تحمل آن بود وی را بر آن داشت که چاره یی بیندیشد چرا که محمود و دوستانش حین آزار روشنک از وی فیلمبرداری کرده و آن را اهرم فشاری برای سوءاستفاده بیشتر از این دختر قرار داده بودند. روشنک که همه درها را به روی خود بسته می دید برای نجات از وضعیتی که گرفتار آن شده بود به سراغ مردی رفت که فکر می کرد می تواند به او اعتماد کند. این دختر آنچه را که به سرش آمده بود برای مرد مورد اعتمادش توضیح داد و با حرف های امیدوارکننده وی به تصور اینکه همکلاسی های خیانتکارش به سزای عمل خود می رسند، رابطه خود را با آن مرد بیشتر کرد اما مدتی بعد متوجه شد این مرد هم تنها قصد سوءاستفاده دارد و با حرف هایش او را فریب داده است. نقشه این مرد زمانی برای روشنک فاش شد که دختر دانشجو به خانه این مرد رفت اما وی دختر را با دوست خود داود تنها گذاشت. داود که قصد داشت به روشنک تعرض کند این بار با مقاومت زن جوان روبه رو شد و در نهایت دختر جوان که خود را در بن بست می دید به دلیل تمامی مشکلاتی که در این مدت تحمل کرده بود به بهانه خوردن قرص سردرد از داود یک لیوان آب گرفت و با خوردن قرص برنج به زندگی خود پایان داد. بنابر این گزارش با توجه به اینکه مدارک زیادی مبنی بر اینکه روشنک خودکشی کرده است به دست آمده، قاضی عزیزمحمدی یک بار دیگر به دلیل اینکه کیفرخواست به اشتباه تحت عنوان قتل عمد صادر شده بود پرونده را به دادسرا بازگرداند تا پس از اصلاح کیفرخواست، این پرونده مورد رسیدگی قرار گیرد. |
پیرامون انتخابات و انتصابات پیش رو
عمار ملکی ammarmaleki@yahoo.com - سه شنبه 25 فروردین 1388 [2009.04.14]
1- در انتخابات ریاست جمهوری حتما باید یک کاندیدای تحول خواه و شناخته شده با برنامه های مشخص و پیشینه روشن برای ایجاد تغییرات اساسی، معرفی شود و خواسته های خود را اعلام نماید و پیشاپیش بخاطر اینکه شورای نگهبان او را رد صلاحیت میکند، کنار نکشد. بگذارید شورای نگهبان کار خود را بکند و ایرانیان تحول خواه نیز خواسته های خود را طرح کنند. لطفا زحمت شورای نگهبان را کسی کم نکند.
شاید حضور عبدالله نوری در این راستا مفید باشد. من شخصا کاندیدا شدن شیرین عبادی را بسیار مفید و مناسب میدانم. هزینه رد صلاحیت ایشان با توجه به شخصیت جهانیاش بسیار بالاست. مخصوصا که چند روز پیش سخنگوی شورای نگهبان هم گفته که منعی برای کاندیداتوری زنان وجود ندارد. حیف که میدانم خانم عبادی هیچ تمایلی به این کار ندارد و قبلا نیز این را گفته اما شاید باید فراخوانی برای دعوت به کاندیداتوری او راه انداخت. شاید در آن صورت ایشان برای کاندیداتوری مجاب شوند.
2- به اصحاب کهف سیاسی و کسانیکه در این سالها موضع خود را در برابر حوادث پیش آمده اعلام نکردهاند، نمیتوان اعتماد کرد. مخصوصا وقتی که کسی در دوران تاریک دهه شصت مسئولیت مهمی داشته و پس از آن به غار سکوت رفته و بسیاری از تفکراتش در همان دوران بگیر و ببند منجمد شده باشد. پیش داوری اگر چه ممکن است خالی از اشکال نباشد لیکن گذشته مسکوت مانده و اظهارت دو پهلو، تا حدی امکان سنجش را تاکنون مقدور ساخته است.
3- با توجه به بررسی انتخابات سالهای اخیر (مجلس و شوراها)، حمایت گروههای اصلاح طلب مثل مشارکت، مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون و حتی اشخاص سرشناس آنها مثل خاتمی از یک لیست یا کاندیدای خاص، تاثیر بسیار کمی در نظر مردم برای رای دادن به آن خواهد داشت. مردمی که خواستار تغییر در وضع موجود هستند، اگر قصد داشته باشند که رای بدهند دیگر مثل سالهای بعد از دوم خرداد، به نظر این گروهها و افراد بها نمیدهند و بیشتر با تحلیل یا سلیقه شخصی خود به کسی رای میدهند. شاهد اصلی آن استفاده از عنوان «یاران خاتمی» در تبلیغات انتخابات دوره قبل مجلس برای لیست اصلاح طلبان بود که رای نیاورد. پس بنظر میرسد که سرنوشت انتخابات و برنده شدن احتمالی کاندیدای اصلاح طلب را رایهای خاموش تعیین میکند و نه رای طرفداران ثابت اصلاحطلبان.
4- آمارهای اعلام شده از طرف نیروهای اصلاح طلب درباره میزان رای داشتن فلان کاندیدا با استناد به نظرسنجیهایشان، با توجه به سوابق دورههای قبل، شدیدا مخدوش است. اینکه نظر سنجی ها نشان میدهد که موسوی بیش از کروبی رای دارد، مانند همان ادعایی است که 4 سال پیش گفته میشد معین بیشتر از کروبی رای دارد.
5- در ایران مشکلات ما بیش از آنکه مربوط به کمبودهای قوه مجریه باشد به کمبودهای قوه قضاییه مربوط میشود. ولی اینروزها همه درباره تغییر رییس جمهور بحث میکنند ولی هیچ کس به تغییر رییس قوه قضاییه که نزدیک است، بها نمیدهد. اگرچه انتصاب رییس قوه قضاییه در دست رهبر است، اما انتخاب رییس جمهور هم که میدانیم بصورت غیر مستقیم از طریق شورای نگهبان تحت تاثیر رهبر است. لذا چرا نیروهای سیاسی کشور برای ریاست قوه قضاییه حساسیتی به خرج نمیدهند و به تغییرات در آنجا نمیاندیشند؟ طرح انتخابی کردن و یا معرفی کاندیدا برای ریاست آن از طرف کانون وکلا و دانشگاهیان میتواند به صورت یک خواسته عمومی طرح گردد. اگر خواست عمومی برای تغییر در ساختار قوه قضاییه شکل بگیرد، میتواند باعث اعمال تغییر و جایگزینی مکانیزم دیگری برای انتخاب ریاست آن شود. ما در این سالها از ناحیه قضاوت و دادگستری ناعادلانه بیشتر خسارت و بلا دیده ایم تا از ناحیه مشکلات اجرایی. ما اگر دادگستری عادلانه داشته باشیم میتوانیم از قصور مسئولان اجرایی به آن پناه بریم ولی اگر دادگستری منصف و بی طرف نباشد، هیچ پناهی برای اعتراض وجود نخواهد داشت، حتی اگر فرض محال رییس جمهورمان شایسته ترین مردمان باشد.
President
هم اینک در بحث سیاست خارجی، پرونده هسته یی و پرونده ایران در شورای امنیت یا بحران های ناشی از نوسان قیمت نفت، تامین منابع اقتصادی و درآمد دولت، از جمله مهم ترین دغدغه های سردمداران کشور ماست. در حوزه داخلی نیز کشور با مشکلات فراوانی مواجه است؛ مشکلاتی مانند گرانی، تورم، عدم سرمایه گذاری کافی از سوی سرمایه گذاران، عدم حمایت کافی از بخش صنعت و تولید یا مشکلات اجتماعی مثل افزایش تصاعدی و غیرقابل انکار مصرف مواد مخدر، افزایش آمار فروپاشی خانواده ها، خشونت، قتل یا افزایش آمار مردودی ها در بین دانش آموزان تا حد 20 الی 25 درصد و کاهش کیفیت سطح آموزش و ... اینها مسائلی است که هر کاندیدایی قبل از تصمیم به ورود به عرصه انتخابات باید به آنها فکر کند. باید برنامه چهارساله و حتی تیم اجرایی و وزیران خود را معرفی کند. باید نقطه یی که امروز در آن هستیم را بشناسد و نقطه یی را به عنوان «هدف» شناسایی کند و ببیند برای رسیدن به این «هدف» با چه موانعی روبه رو خواهد بود، به چه ابزارهایی نیاز دارد و برای آنها برنامه ریزی کند چراکه امروز، کشور نیازمند یک مدیریت و قوه مجریه یی «برنامه محور» است. بنابراین تا زمانی که این افراد برنامه یی را ارائه نداده اند، نمی توان در خصوص توانایی و صلاحیت آنها برای اداره کشور اظهار نظر کرد، چراکه تجربه ثابت کرده دیگر کشور را نمی توان با «روزمرگی» و با «عکس العمل» اداره کرد.
انتقاد میرحسین از پنهان کاری در آمارهای دولتی |
کلمه: مهندس میرحسین موسوی گفت: بزرگترین سرمایه ما در 30 سال گذشته برای مقابله با تهدیدات، تکیه نظام بر مردم بوده است. نخست وزیر دوران دفاع مقدس در دیدار با جمعی از آذریهای مقیم مرکز، تاکید کرد: وقتی این سرمایه کاهش پیدا کند، بداخلاقیها افزایش مییابد و امنیت به خطر میافتد. وی با اشاره به حضور خود در عرصه انتخابات خاطرنشان کرد: بنده بعد از سال 68 قصد ورود به کار سیاسی در این سطحی که الان وارد شدهام را نداشتم؛ چرا که به نظر من اگر قواعد رعایت میشد، فرقی نمیکرد که افرادی از راست یا چپ بیایند؛ این گرایشها میتوانستند مکمل همدیگر باشند. آنچه مرا به صحنه کشاند، به هم خوردن این قواعد است که ممکن است اگر ادامه پیدا کند به کشور آسیب جدی وارد شود. موسوی، یکی از مهمترین مصادیق بر هم خوردن این قواعد را مساله قانونشکنی و قانونگریزی دانست و افزود: کشوری که در آن، قانون حاکم نباشد، رستگاری نخواهد داشت و حتی اگر بخواهیم به سمت قوانین بهتر پیش برویم باید از راه قانونی وارد شویم. در ضمن باید توجه داشته باشیم که ما اصول مترقیای در قانون اساسی خود نیز داریم. ما موارد متعددی از قانونگریزی را شاهد بودهایم و من، احساس کردم اگر این تبدیل به رویه شود، احتمال اینکه بتوانیم مشکلات خود را حل کنیم، بسیار کم میشود و این را اگرچه حتی ممکن است ظاهری از خیرخواهی داشته باشد، یک حرکت رو به قهقرا میدانم. وی همچنین با بیان اینکه نظام تصمیمگیری، مسالهای نیست که یک دولت ایجاد کرده باشد بلکه بیش از 100 سال برای ایجاد این ساختارها زحمت کشیده شده است، اظهار کرد: وقتی به این ساختارها بیاعتنایی کنیم و مراکز برنامهریزی را تضعیف کنیم و در یک شب صدها شورا را که هزاران ساعت برای آنها کار شده است، از بین ببریم، معلوم نیست که در آینده چطور میتوانیم تک تک اینها را احیا کنیم. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: 18 عدد از این شوراها را مجلس تصویب کرد که به حالت عادی خود برگردند و بعد مشکلی با شورای نگهبان پیدا کردند و نزدیک به یک سال در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار کارشناسی شد و در نهایت بجز 3 نفر، بقیه رای دادند که این شوراها باید احیا شود ولی از مهرماه که این مساله تصویب شده، تا کنون چنین اتفاقی نیفتاده است. موسوی، وجود شوراها و نظام تصمیمگیری را موجب عقلانی شدن تصمیمات دانست و گفت: این شوراها موجب عقلانیتر شدن تصمیمات میشود و از اینکه به تصمیمگیریهای فردی برگردیم، جلوگیری میکند. یک فرد با همه استعدادهای خود هیچگاه نمیتواند خود را جایگزین شوراها کند. آیا این رفتارها نوعی برگشت به دوران ناصرالدین شاهی نیست؟ وی در ادامه، ارایه شدن آمارهای نادرست را یکی دیگر از مشکلات امروز کشور عنوان کرد و با تاکید بر اینکه پایهی هر تصمیم درست، اطلاعات درست است، افزود: متاسفانه در این کشور به وضعی رسیدهایم که رقم درستی حتی از شاخصهای اصلی نیز اعلام نمیشود و آمارهای متفاوتی بیان میشود و این امکان تصمیمگیری درست و نقد منصفانه را سلب میکند. این مساله مقدم بر سیاستگذاری است و بدون آن، امکان سیاستگذاری درست نخواهیم داشت. موسوی اضافه کرد: مساله عدم شفافیت نیز یکی از مهمترین مشکلات کشور است و متاسفانه بسیاری مسایل وجود دارد که ما از آن اطلاعی نداریم. یک فرد به عنوان شهروند جمهوری اسلامی حق دارد آمار و اطلاعات دقیق و درست در دست داشته باشد تا بتواند نقد کند. نخست وزیر دوران دفاع مقدس با مقایسه گذشته و حال در مورد مساله شفافیت در اطلاعرسانی، به یک نمونه اشاره کرد و گفت: در اواخر جنگ، نشریهای فرهنگی منتشر میشد. در آن زمان دیدم برخی از پیمانهایی که در مساله نفت میدهیم را میتوانم در آن نشریه بخوانم ولی به دست من به عنوان نخست وزیر نمیرسید. یعنی آنها اطلاع داشتند و بنده که مسوول بودم، نداشتم. الان وضع امروز را به نسبت آن شرایط مقایسه کنید و ببینید اطلاعات تا چه اندازه پیچیده به رمز و رازهایی شده است. وی با اشاره به مشکلات اقتصادی اعم از تورم، بیکاری و مشکلاتی در زمینه تولید ناخالص ملی تصریح کرد: ورود به تمام این مسایل زمانی مکانپذیر است که ابتدا این چارچوبهای اساسی خود را حل کرده باشیم. مشکل امروز ما در رابطه با به هم خوردن این چارچوبهاست. مساله کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه فوقالعاده مهم است؛ چرا که اگر قرار باشد این مساله کاهش پیدا کند و مثلا رای آذربایجانیها که همیشه در راس دفاع از کشور و منافع ملی بودهاند روز به روز کاهش بیابد، این یک علامت است یعنی ما داریم از این جهت خسارت میبینیم. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه بخشی از این مشکلات به مساله کرامت انسانی برمیگردد، خاطرنشان کرد: در سند فرادستی چشمانداز 20 ساله به مسالهی کرامت انسانی به عنوان یک مفهوم حقوق بشری تکیه شده است. مسائلی نظیر اقتصاد صدقهای، سرمایههای اجتماعی را به شدت کاهش میدهد. موسوی با اشاره به اداره کشور با وجود بودجهای اندک در زمان جنگ تحمیلی اظهار کرد: بنده شهادت میدهم که آن معجزه در سایه این سرمایه اجتماعی امکانپذیر است، نه در شرایط دیگر. اگر در ملت ارزشها به همان اندازه توانمند شود ما از حداقلها میتوانیم حداکثرهایی بسازیم. نخست وزیر دوران دفاع مقدس در ادامه گفت: در حالی که ترکیه و بسیاری از کشورهای آسیایی و خاور دور، نزدیک به 20 سال تجربه رشد بالای 10 درصد دارند، ما با آن درآمدهای نفتی نمیتوانیم به مرز 8 درصد نزدیک شویم؛ در حالی که ما منابع عظیم، نیروهای تحصیلکرده و ارادههای قوی در این مملکت داریم ولی متاسفانه از اینها استفاده نکردهایم. وی با انتقاد از پایین آوردن کرامت انسانی افراد در جامعه اظهار کرد: در جایی میبینیم پول فرستادهاند و در جای دیگر آرد فرستاده شده است. من عکسی در یکی از سایتها دیدم که یک عده از بچههای روستایی ایستادهاند و درحالی که سر همه آنها رو به پایین است، یک نفر کف دست آنها پول میگذارد. آیا ما میخواستیم به اینجا برسیم؟ این همان فرد روستایی است که در شرایط جنگ، محصول و گوسفند خود را برای جبههها میفرستاد و حتی فرزند خود را هم برای قربانی میفرستاد. این بزرگترین مسالهای است که باید به دنبالش باشیم. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: ضمن اینکه باید به سمت تدوین سیاستهای منطقی اقتصادی و اجتماعی برویم، باید در جهت برگشت اعتماد مردم هم تلاش کنیم؛ چرا که آن موقع است که نظریات کارشناسی و انسانهای دلسوز سرازیر خواهد شد. در ابتدای انقلاب، تعداد افرادی که دکترای اقتصاد داشتند، با انگشتان دست قابل شمارش بود اما الان ما بالای هزار نفر دکترای اقتصاد در این کشور داریم که همگی انسانهای وطندوستی هستند و فقط کافی است بستری ایجاد کنیم که نظریات کارشناسی مطرح شود. در زمینه جامعهشناسی، مردمشناسی و علوم دیگر نیز همین وضعیت حاکم است. موسوی با بیان اینکه مهمنترین کاری که دولت بعدی میتواند وعده بدهد این است که آیا میتواند از این ذخایر اجتماعی استفاده کند یا خیر؟ تاکید کرد: اگر نتوانیم با این نیروی انسانی وسیع کار کنیم یقینا نخواهیم توانست کاری از پیش ببریم. وی همچنین با اشاره به مشکلاتی در زمینه پیمانکاری پروژهها در کشور افزود: یکی از کلیدهای اصلی رشد کشور، ایجاد پیمانکاریهای قوی، اصولی و مقتدر در کشور است که مورد حمایت نظام هم باشد. |
تمدنها | |||||
به نام خدا سپاسگزارم منبع : سایت رسمی سید محمد خاتمی |
متن کامل سخنرانی سید محمد خاتمی در دانشگاه ملی استرالیا / گفت و گو، راهی برای صلح | |||||
منبع : سایت رسمی سید محمد خاتمی |
نواندیش: رییس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:«جامعه به وضعیتی رسیده که همه باید تلاش کنیم در اوضاع تغییر ایجاد شود و تغییر فوریترین مسئلهای است که مورد توجه ماست و هر کس بتواند آن را انجام بدهد باید به او احسنت گفت.» به گزارش روابط عمومی دفترحجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی ،وی عد از اعلام انصراف از نامزدی انتخابات ؛در دیدار با اعضای ستاد انتخاباتی خود به بیان علل این تصمیم و آینده اصلاحات پرداخت. وی گفت:«هدف از این گردهمایی این بود که در درجه اول دلم میخواست دوستان عزیزی که قرار بود در عرصه انتخابات تلاش کنند تشکر کنم، البته این جمع بر اساس احساس مسئولیتی که میکردند در این ستاد دورهم جمع شده بودند و نیازی به تشکر من هم ندارند، ولی به رسم ادب لازم دانستم از همه شما تشکر کنم.» رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:«در این میان حضور جوانان که به خاطر انسانی که خودش را چیزی نمیداند به عرصه آمدند در خور تقدیر بود و بیشترین توجه من این نیروی کارآمد، پویا و روبه آیندهای است که انشالله بتوانیم در آینده با آنها همکاری داشته باشیم.» خاتمی با اشاره به تصمیم اخیر خود مبنی بر انصراف اظهار داشت:«در این تصمیم آخری که گرفتم ساعتها با افرادی از گروههای مختلف صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم، البته طبیعی است که نمیتوان با تک تک افراد صحبت کرد و از نظرات دوستان استفاده نمود.» وی سپس به بیان نکاتی در این خصوص پرداخت و گفت:«وقتی در هاروارد سخنرانی میکردم جمعیت انبوهی آمده بود که از طریق اینترنت انتخاب شده بودند، یعنی جمعیت گزیده شده نبود و همه طور طیفی در آن وجود داشت، بخصوص یهودیان با کلاههای خاص خود در آن جلسه حضور داشتند و سئوالهای مختلفی نسبت به مسائل فلسطین و اسرائیل مطرح می شد.» رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها وتمدنها ادامه داد:« در آن جلسه از من پرسیدند نظرتان درباره اسرائیل چیست، گفتم تنها یک نظر اخلاقی دارم، البته از نظر سیاسی تصمیم گیرنده خود فلسطینیها هستند و آن اینکه زور و اشغال منشاء مشروعیت نیست و بشر خیلی زحمت کشیده تا به این اصل مهم سیاسی - اخلاقی رسیده است، بنده به این اصل پایبندم و معتقدم نباید پایمال شود که جمعیت نسبت به این موضعگیری ابراز احساسات کرد و بعد هم مقالات زیادی در این خصوص نوشته شد.» رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد:«من سالهای سال است بر یک اصل تکیه کردهام و آن اینکه محور و مدار زندگی امروز، سیاست است و سیاست بر پایه زور، دروغ و فریب است و این مشکل بزرگ بشریت است و کار بزرگ اصلاحی این است که سیاست اخلاقی شود.» وی تصریح کرد:«بنده اگر بناست از این اصل به عنوان یکی از مهمترین اصلهای اصلاحی دفاع کنم و روی آن بایستم، به هیچ وجه اجازه نمیدهم شائبه آن پیدا شود که برای رسیدن به قدرت اخلاق را زیر پا میگذاریم.» خاتمی ادامه داد:«فکر میکنم اگر علاقهای ملت به این بنده کوچک خود دارد، به خاطر این است که در این برهوت بیاخلاقی بیصداقتی دروغ ، تزویر و ریا، حفظ و بسط قدرت به هر قیمت و به هر صورت، مردم احساس کردند کسانی هستند که به آنها دروغ نمیگویند و برای قدرت حاضر نیستند خیلی چیزها را زیر پا بگذارند.حال اگر کاری برخلاف این اصل مورد تاکید انجام میدادم آیا خیانت به باور و اعتقاد مردم نبود؟» رئیس بنیاد باران با اشاره به اعلام کاندیداتوری مهندس میرحسین موسوی، اظهار داشت:«وقتی شخصیتی مثل جناب آقای مهندس موسوی (که در این روزها خیلی به شخصیت ایشان جفا شد)، یک شخصیت ارزنده، انقلابی، دلسوز و آزادیخواهی که میشناسم اعلام حضور کردند؛ حضور توامان بنده و ایشان به معنی زیرپا گذاشتن یکی از اصولی که من به آن پایبند هستم؛نبود؟» وی همچنین گفت:«وقتی دو نفر ما برای انتخابات تلاش میکردیم تلقی جامعه این می شد ما برای رسیدن به قدرت با هم مبارزه میکنیم و اگر اینگونه میشد به شائبه غیر اخلاقی بودن رفتار خودمان دامن می زدم.» خاتمی در بیان دلیل دیگر اتخاد این تصمیم اظهار داشت:«تلقی دیگر وجود دارد که بنده نماینده مظهر تفکر و شیوه اصلاحات هستم و نمیتوانم در تصمیمگیریهایم فقط مسئله ملاحظات شخص خود را در نظر بگیرم و سود مقطعی نیز مطرح نیست من باید وظیفهام را در قبال این روش و بینش نشان میدادم و نباید کاری میکردم که تفکر اصلاحی که من نماینده آن هستم و در متن جامعه اکثریت قاطع را دارد در عمل به صورتی درآید که مخالفان بتوانند دستاویزی بیابند تا این طور القا کنند که پایگاه این تفکر در جامعه قوی نیست در حالیکه واقعا پایگاه قوی دارد.» وی تصریح کرد:«وضع و میزان اقبال به این تفکر را همه ما در جامعه میدانیم، البته اگر بنده تنها در عرصه بودم هیچ تردیدی نداشتم که اکثریت قاطع و بدون چون و چرا به نماد این تفکر تعلق میگرفت .من که برای خودم کار نمیکنم، بنده اگر میآمدم باید همانی که واقعیت جامعه است انجام میگرفت، حال اگر وضعیتی پیش آید که آرائی که به طور طبیعی به نماد اصلاحات تعلق میگیرد تقسیم و پراکنده شود؛ بنده خدمتی به آرمان اصلاحات نکرده بودم و هیچگاه اجازه چنین کاری نمیدهم.» رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «همه دوستانی که بنده را دعوت به حضور میکردند از من توقع معجزه نداشتند و فقط میخواستند تغییر در وضع فعلی ایجاد شود»، گفت:«بنده نمیتوانم از هویت خود دست بردارم و تشکیلات و عِده و عُُده هم ندارم، احساس میکردم در مقابلم سدها و موانع وجود دارد و تنها چیزی که میتواند برای کسی که به میدان میرود قوت قلب باشد رای بالای مردم است.» سید محمد خاتمی تاکید کرد:«به خدا اگر مسئله شخص من بود حتی اگر در عرصه میآمدم و شکست هم میخوردم نفس راحت میکشیدم، ولی آیا من که تصور میشود نماد جریان اصلاحات هستم این حق را داشتم که اینکار را بکنم.» رئیس بنیاد باران در بخش دیگری از سخنانش گفت:«به هر حال امروز جناب آقای مهندس موسوی به عرصه آمدهاند و ما هیچگاه ادعا نکردهایم که ایشان به عنوان مظهر اصلاحات وارد عرصه شدهاند، بلکه جامعه به وضعیتی رسیده که همه باید تلاش کنیم در اوضاع تغییر ایجاد شود و تغییر فوریترین مسئلهای است که مورد توجه ماست و هر کس بتواند آن را انجام بدهد باید به او احسنت گفت.» رئیس دولت اصلاحات افزود:«حالا که ایشان بعد از سالها سکوت به خاطر شرایط روز کشور به این نتیجه رسیدهاند که به صحنه بیایند و خیلی مبارک است آیا من حق دارم که مانع از حضور ایشان که احساس مسئولیت کردهاند بشوم، نظر ما تغییر است که معتقدیم قابل تحقق است البته در صورتی که دچار احساسات نشویم و واقع بینانه عمل کنیم.» وی با تاکید بر اینکه «عرصه اصلاحات عرصه جامعه است»، اظهار داشت:«چه کسی گفته است تحقق اصلاحات از مسیر حاکمیت میگذرد البته باید کاری کنیم که در دراز مدت این تفکر امکان کار در حوزه حاکمیت را داشته باشد.» سید محمد خاتمی خاطرنشان کرد:«به هر حال بنده کاری که توانستم در جهت جلوگیری از تفرقه آرا انجام دهم انجام دادم و امروز این مسئولیت دشوار متوجه جناب آقایان کروبی و موسوی است که نگذارند این مسئله انجام شود و انشالله با تدبیر دوستان چنین خواهد شد، بنده رسیدن به هدف تغییر را دور از دسترس نمیدانم و همواره خود را قطرهای کوچک از دریای خروشان ملت ایران به حساب میآورم.» |